ای دل

ای دل
که بی گدار به آبی نمیزدی،
بی قایقت
میانه‌یِ دریا چه میکنی؟!
دیدگاه ها (۱)

وز شوقِ این محالکه دستم به دست توستمن جای راه رفتنپرواز می‌ک...

باید حرف بزنیمگفت و گو کنیمزندگی را دوست بداریمو بی‌ترس و ان...

و من چگونه بی تو نگیرد دلم؟اینجا کهساعت وآیینه وهوا به تو مع...

آرام بگو دوستت دارمآدمها عجیب، عجیبنددندانی می شوند در دهان ...

رنگای موردعلاقه ی من قهوه ای و سبزو ابی هستن..میدونم عجیبه و...

حیران شدم در کار تو، درمانده از رفتار تو...هم می گشایی پای ر...

تو با جامی ربودی ماه از آبچو نوشیدیم از آن جام گواراتو نیلوف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط