پارت اول رمان ماه عسل
پارت اول رمان ماه عسل 🌙
از من کمکی بر می یاد؟ چرا با این
لباس خونگی اول شهر ایستادی؟
اسمت چی؟ من؛ واقعا نمی دونستم
چی جواب بدم؛ فکر کردم اسم من
چی؟ چرا با این لباسم؟ اسم این
شهر چی؟ فکرمو بلند گفتم: آقا
من نمی دونم اسمم چی؟ نمی دونم؛
نمی دونم اصن شما بگین اسم این
شهر چی؟
مرد مسن جواب می ده: اینجا تهرون
دخترم میدان ازادی؛ میدان بزرگ
و زیبای تهرون؛ اسم تهرون تابه حال
به گوشت نخورده؟ بچه کجای؟
من: نمی دونم؛ اینجا تهرون؛ آقا
من هیچی یادم
#ملیحه دورانی#ادبیات#تهران#-#رمان ماه عسل#-#ویژه ماه رمضان#
از من کمکی بر می یاد؟ چرا با این
لباس خونگی اول شهر ایستادی؟
اسمت چی؟ من؛ واقعا نمی دونستم
چی جواب بدم؛ فکر کردم اسم من
چی؟ چرا با این لباسم؟ اسم این
شهر چی؟ فکرمو بلند گفتم: آقا
من نمی دونم اسمم چی؟ نمی دونم؛
نمی دونم اصن شما بگین اسم این
شهر چی؟
مرد مسن جواب می ده: اینجا تهرون
دخترم میدان ازادی؛ میدان بزرگ
و زیبای تهرون؛ اسم تهرون تابه حال
به گوشت نخورده؟ بچه کجای؟
من: نمی دونم؛ اینجا تهرون؛ آقا
من هیچی یادم
#ملیحه دورانی#ادبیات#تهران#-#رمان ماه عسل#-#ویژه ماه رمضان#
- ۴.۶k
- ۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط