دلم می خواست یه آهنگِ غمگین بودم
دلم میخواست یه آهنگِ غمگین بودم
که وقتی دلت گرفت بهش گوش میدادی
دلم میخواست سیگار وینستون بودم
که وقتی کلافهتر از هر زمان دیگهای هستی،
منو بین لبات بزاری و کام بگیری
راستی دلبر شنیدی میگن خدا از رگِ گردن به آدما نزدیکتره؟
منم دلم میخواست از رگِ گردن بهت نزدیکتر بودم
بهت گفته بودم وقتی از تو مینویسم از چشام گوله گوله اشک میاد؟
نه نگفته بودم!
اسمت که میاد مثل بچهها که اسباببازیِ موردِ علاقشونو گرفتن،
چشام تَر میشه
انگار که از اول مال من بودی
که حالا با فکر نبودنت بهم میریزم
دیونه شدم نه؟
تو همیشه میگفتیا
" تو خیلی دیونهای "
منم دلم قنج میرفت میخندیدم
شنیدی میگن دیوانه چو دیوانه بیند خوشش آید؟
لابد تو دیونه نبودی که خوشت نیومد ...
غصه نخوری دورت بگردم،
من نشدم یکی دیگه
تو این شهر پر از دلبرِ
که برات لاک قرمز بزنه،
قشنگ بخنده،
دلبری کنه،
توام ناز کنی
اما اونو دوست داشته باشا
هوای دلشو داشته باشه
اخه میدونی چیه؟
همه دلبرا که مثل من نیستن
نگاشون نکنی، نگات کنن
جونت نباشن، جونشون باشی
دل در گِروی چشات بسپرن
ببین من از دارِ دنیا یدونه تو داشتم و بس
مراقب تنها داراییِ من باش
من میرم بی خبر
اینو بزار پایِ نامهیِ آخر
با یه امضا که به دوست دارم و
بوسهیِ آخر آغشته شده...
#فاطمه_مقدم
📷 #انار_باغهای_قصردشت_شیراز
جمعه اول #آذر ۱۳۹۸
ساعت ده : پنجاه و پنج دقیقه
۱۹۷۲
که وقتی دلت گرفت بهش گوش میدادی
دلم میخواست سیگار وینستون بودم
که وقتی کلافهتر از هر زمان دیگهای هستی،
منو بین لبات بزاری و کام بگیری
راستی دلبر شنیدی میگن خدا از رگِ گردن به آدما نزدیکتره؟
منم دلم میخواست از رگِ گردن بهت نزدیکتر بودم
بهت گفته بودم وقتی از تو مینویسم از چشام گوله گوله اشک میاد؟
نه نگفته بودم!
اسمت که میاد مثل بچهها که اسباببازیِ موردِ علاقشونو گرفتن،
چشام تَر میشه
انگار که از اول مال من بودی
که حالا با فکر نبودنت بهم میریزم
دیونه شدم نه؟
تو همیشه میگفتیا
" تو خیلی دیونهای "
منم دلم قنج میرفت میخندیدم
شنیدی میگن دیوانه چو دیوانه بیند خوشش آید؟
لابد تو دیونه نبودی که خوشت نیومد ...
غصه نخوری دورت بگردم،
من نشدم یکی دیگه
تو این شهر پر از دلبرِ
که برات لاک قرمز بزنه،
قشنگ بخنده،
دلبری کنه،
توام ناز کنی
اما اونو دوست داشته باشا
هوای دلشو داشته باشه
اخه میدونی چیه؟
همه دلبرا که مثل من نیستن
نگاشون نکنی، نگات کنن
جونت نباشن، جونشون باشی
دل در گِروی چشات بسپرن
ببین من از دارِ دنیا یدونه تو داشتم و بس
مراقب تنها داراییِ من باش
من میرم بی خبر
اینو بزار پایِ نامهیِ آخر
با یه امضا که به دوست دارم و
بوسهیِ آخر آغشته شده...
#فاطمه_مقدم
📷 #انار_باغهای_قصردشت_شیراز
جمعه اول #آذر ۱۳۹۸
ساعت ده : پنجاه و پنج دقیقه
۱۹۷۲
۴.۹k
۰۱ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.