شوق دیدار تو سر رفت ز پیمانه ما

شوقِ دیدار تو سر رفت ز پیمانه‌ٔ ما
کی قدم می‌نهی ای شاه به ویرانه‌ٔ ما

ما هنوز ای نفست گرم، پر از تاب و تبیم
سر و سامان بده بر این دلِ دیوانه‌ٔ ما

#مولانا🌹
دیدگاه ها (۰)

عید است غبار سر راه تو توان شدقربانی قربان نگاه تو توان شد#ب...

ذرّه‌ای دردم دِه ای درمانِ من زانکه بی دردت بميرد جانِ منچو...

به از این چه شادمانی که تو جانی و ...

دل گرفته ی من کی چو غنچه باز شود مگر صبا برساند به من هوای ت...

یک نفر اینجادلش تنگست باور میکنی؟یک گذر برقلب او یکبار دیگر ...

اگر ســاقی حسین است،من می نخورده مستمخبر از خود ندارم،که بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط