سناریو
#سناریو
°•○●~ وقتی یه جشن دعوتی و اونا بهت گفتن لباس جذ.ب نپوش ولی تو مجبور شدی بپوشی
~ نامجون : میره خونه و یه دست از لباسا خودش رو میاره و مجبورت میکنه همونا رو بپوشی
~ جین :ماشین رو کج میکنه و برمیگردین خونه
~ شوگا : اتتتتت من با تو نمیام اصلا جدا جدا بریم من تورو نمیشناسم
~ جیهوپ : میبرتت لباس فروشی یکی بخر دو تا ببر برات لباس میگیره 😂
~ جیمین : میره یه لباس خوشگل میاره و میگه: میخاستم تولدت بهت بدم ولی الان بگیر اینو بپوش
~ تهیونگ : بهت چیزی نمیگه ولی توی مهمونی همش معذبه
~ جونگکوک : لباساش رو در میاره و با شو.رت جلوت وایمیسته و میگه اگر تو اینجوری بیایی منم اینجوری میام 😂
` "
°•○●~ وقتی یه جشن دعوتی و اونا بهت گفتن لباس جذ.ب نپوش ولی تو مجبور شدی بپوشی
~ نامجون : میره خونه و یه دست از لباسا خودش رو میاره و مجبورت میکنه همونا رو بپوشی
~ جین :ماشین رو کج میکنه و برمیگردین خونه
~ شوگا : اتتتتت من با تو نمیام اصلا جدا جدا بریم من تورو نمیشناسم
~ جیهوپ : میبرتت لباس فروشی یکی بخر دو تا ببر برات لباس میگیره 😂
~ جیمین : میره یه لباس خوشگل میاره و میگه: میخاستم تولدت بهت بدم ولی الان بگیر اینو بپوش
~ تهیونگ : بهت چیزی نمیگه ولی توی مهمونی همش معذبه
~ جونگکوک : لباساش رو در میاره و با شو.رت جلوت وایمیسته و میگه اگر تو اینجوری بیایی منم اینجوری میام 😂
` "
- ۳.۳k
- ۱۵ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط