من بمم

🍂 من بَمَم...
ویرانه ام...
اما هنوز...
عشق تو در سینه ام...
جُم می خورَد...🍂

رسول_ادهمی
دیدگاه ها (۱)

آنقدر عشق عذاب آور او شیرین است.. مانده‌ام لعنت و نفرین بکنم...

تو دست رو دلم بگذار تا دست از سرم بردارد غم.. مرتضی_قرائی

شوق دیدار تو سر رفت ز پیمانه ی ماکی قدم‌می نهی ای شاه به ویر...

آخری شبیه دوست من بود هرچی می خوردم میومد از تو دهنم بر میدا...

می خورد گرد عبث محمل لیلی در دشتنیست جز عشق تمنای دگر مجنون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط