عید غمگین من از راه رسید
عید غمگین من از راه رسید
عید دلشوره ی این مردم شهر
با همه شادست و پر شور وشرر
با غریبان و فقیران قهر قهر
عید خاموشِ گل و نور و صدا
عید بغض تلخ این پنجره ها
یک سبد آه و غم و مرگِ غرور
پیرهن تازه به تن کرده ی ما
مثل بختک رو سرم سرد وسیاه
مثل من صدتا،هزارتا بی پناه
لحظه ی شکفتن گریه ی دوست
لحظه ی چشیدن یه لقمه آه
غم ماهی غم سفره غم نون
حسرت مردم این شهر جنون
غم پیرهن غم عیدی غم تو
همه زخمه بر تنای مهربون
علیرضا رامشک
عید دلشوره ی این مردم شهر
با همه شادست و پر شور وشرر
با غریبان و فقیران قهر قهر
عید خاموشِ گل و نور و صدا
عید بغض تلخ این پنجره ها
یک سبد آه و غم و مرگِ غرور
پیرهن تازه به تن کرده ی ما
مثل بختک رو سرم سرد وسیاه
مثل من صدتا،هزارتا بی پناه
لحظه ی شکفتن گریه ی دوست
لحظه ی چشیدن یه لقمه آه
غم ماهی غم سفره غم نون
حسرت مردم این شهر جنون
غم پیرهن غم عیدی غم تو
همه زخمه بر تنای مهربون
علیرضا رامشک
۲.۶k
۱۳ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.