پارت ۱۲

ویو نویسنده:
درسته همون جوری که در پارت قبل خوندید هیچکس مطمئن نیست که آرامش بین اون دوتا کیوت موندگار باش یا پس
بریم باهم بخونیم
جونگ کوک ویو :
ساعت ۹ صبح بود من ساعت ۱۱ پرواز داشتم به لندن برای قرار داد شرکت پس پاشدم و رفتم اتاق خودم و یه دوش گرفتم و لباس پوشیدم و اومدم پایین تهیونگ آماده بود داشت صبحانه میخورد وقتی رفتم پایین..
تهیونگ : آتیش دیشب خوش گذشت؟!
جونگ کوک: خفه میشی یا زبونتو بپیچم دور سرت !
تهیونگ : گزینه ۱
صبحانه خوردیم و برنامه سفر و با تهیونگ مرور کردیم تهیونگ از جنی خداحافظی کرد و منم رفتم تا از میا خداحافظی کنم ولی آنقدر قشنگ خوابیده بود که نتونستم پس یه یاداشت براش نوشتم و راه افتادیم در زمان نبود من مین هو خونه بود و حس خوبی نسبت به این موضوع نداشتم پس به کسی که بیشتر از همه بهش اعتماد دارم یعنی جین هیونگ گفتم که مواظب خونه و مین هو و میا باشه ....
میا ویو:
جنی : یااااا!
تنبل خانوم نمی‌خوای بیدارشی ساعت ۱۱ ظهره!
میا : چی .. چی گفتی ! ساعت ۱۱ !
عاااااا خدا امروز جونگکوک سفر داشت چرا کسی منو بیدار نکرد ؟!
عذاب وجدان کمی از این که نتونستم کنارش باشم گرفتم ولی رفع شد و رفتم پایین صبحانه خوردم که ......







ادمینتون کرمش گرفته طبیعیه...
دیدگاه ها (۷)

JKkkkk

JKkkkk

قشنگ خودم کشیدم ؟

پسرا مواظب باشید

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟐عشق مافیاصبح ساعت 10ویو جونگ کوک از تخت اومدم بیرون وا...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط