دست های تو

دست های تو

تصمیمم بود

باید می گرفتم و

دور میشدم...

#شمس_لنگرودی
دیدگاه ها (۱)

«دلتنڪَی»دانه دانه می افتدروے صورتمشور است طعم «نبودنت»خیلی ...

آدمـــهــاآنقدر زود عوض میشوندکه فرصت نمیکنیبه ساعتت نگاهی ب...

هرگز گمان مبـرکه دلم را شکسته ای با هر قدمکه دور شدیاستخوان ...

من بودم ودل بود و کناری وفراغیاین عشق کجا بودکه ناگه به میان...

ذات پدرای ایرانی

موتورسنگین-ماشینبازی

و من آفتاب را از دست های تومی گیرم.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط