... 🌙
...🌙
گرچه میخندم ولی از غمنشان دارم به دل
خندهها بر روی لب، بغضی نهان دارم به دل
از غـمت ای خـواستگـاهِ واژههـای بـودنـم
مرغِ عشقی بیقرار و نوحهخوان دارم بهدل
بی تو میجوشد غمی در لابلای سینهام
همچو کوهم، غُرّشِ آتشفشان دارم به دل
قطرههای اشکِ چشمم میچکد بر دفترم
آنچنان طوفانم و، سیلی روان دارم به دل
رفته از بــاغِ دلم فصلِ بهارم بعدِ تـو
شاخهای خشکیدهام،ابر خزان دارم به دل
ظلمتِ قلبِ مـــرا یادِ تــو بــاشــد روشنی
با خیالِ چشمهایت کهکشان دارم به دل
گرچه میخندم ولی از غمنشان دارم به دل
خندهها بر روی لب، بغضی نهان دارم به دل
از غـمت ای خـواستگـاهِ واژههـای بـودنـم
مرغِ عشقی بیقرار و نوحهخوان دارم بهدل
بی تو میجوشد غمی در لابلای سینهام
همچو کوهم، غُرّشِ آتشفشان دارم به دل
قطرههای اشکِ چشمم میچکد بر دفترم
آنچنان طوفانم و، سیلی روان دارم به دل
رفته از بــاغِ دلم فصلِ بهارم بعدِ تـو
شاخهای خشکیدهام،ابر خزان دارم به دل
ظلمتِ قلبِ مـــرا یادِ تــو بــاشــد روشنی
با خیالِ چشمهایت کهکشان دارم به دل
۱.۹k
۱۰ اسفند ۱۴۰۰