وقتی عاشق شوهر خواهرتی
وقتی عاشق شوهر خواهرتی
part¹⁸
قهوه رو درست کردیم من قهوه رو بردم، لیسا میوه و جائون شیرینی رو اورد
وقتی همه پذیرایی شدن بحث عقد اومد وسط و قرار بر این شد که هفته بعد عقد کنیم
شامو خوردیم و مهمونا رفتن
بعد شام وقتی همه داشتن سفره رو جمع میکردن جیمین شمارمو ازم گرفت و شماره خودشو بهم داد
شب موقع خواب کلی با جیمین چت کردیم یه بارم گفت دلش برای صدام تنگ شده زنگ زدو تلفنی حرف زدیم
گفت فردا صبح میاد دنبالم برای کارای عقد و بلاخره ساعت 3صبح شب بخیر گفت رفت که بخوابه
منم با فکر کردن به زنگی خودمو جیمین خوابم برد
پرش زمانی به 1هفته بعد...
ا/ت: وایی مامان کفشام کجاست الان جیمین میاد دنبالممم
ساعت 3بودو ما ساعت 4عقدمون بود این ارایشگرم ولم نمیکرد از صبح مثل موش ازمایشگاهی زیر دستشم
تو این یه هفته خیلی با جیمین صمیمی شدم احساس میکنم یه حسایی بهش دارم ولی مطمئن نیستم
هایلیم: دخترم جیمین امد
ا/ت: واییی بگو کفشامو بپوشم میام
هایلیم: باشه دخترم عجله نکن شوهرت از دستت در نمیره😂
part¹⁸
قهوه رو درست کردیم من قهوه رو بردم، لیسا میوه و جائون شیرینی رو اورد
وقتی همه پذیرایی شدن بحث عقد اومد وسط و قرار بر این شد که هفته بعد عقد کنیم
شامو خوردیم و مهمونا رفتن
بعد شام وقتی همه داشتن سفره رو جمع میکردن جیمین شمارمو ازم گرفت و شماره خودشو بهم داد
شب موقع خواب کلی با جیمین چت کردیم یه بارم گفت دلش برای صدام تنگ شده زنگ زدو تلفنی حرف زدیم
گفت فردا صبح میاد دنبالم برای کارای عقد و بلاخره ساعت 3صبح شب بخیر گفت رفت که بخوابه
منم با فکر کردن به زنگی خودمو جیمین خوابم برد
پرش زمانی به 1هفته بعد...
ا/ت: وایی مامان کفشام کجاست الان جیمین میاد دنبالممم
ساعت 3بودو ما ساعت 4عقدمون بود این ارایشگرم ولم نمیکرد از صبح مثل موش ازمایشگاهی زیر دستشم
تو این یه هفته خیلی با جیمین صمیمی شدم احساس میکنم یه حسایی بهش دارم ولی مطمئن نیستم
هایلیم: دخترم جیمین امد
ا/ت: واییی بگو کفشامو بپوشم میام
هایلیم: باشه دخترم عجله نکن شوهرت از دستت در نمیره😂
۳.۸k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.