🍃تو از ڪدام
🍃تو از ڪدام
افق می آئی ڪه پاڪبازتر از خورشیدی؟
صنوبری چون تو
می روید در پلشتی این لوش و لاشه زار
بگو بدانم
به سوی من چو می آیی
تمام تن تپش و بال می شوم
چو در تو می نگرم
زلال می شوم
سخن چو می گویی
آفتاب بر می آید
و می پذیرم من ڪه هیچ زشت و دروغ و دغا نمی پاید
و می سرایم با نائی از سڪوت
ڪه مولوی حق داشت هماره عاشق بودن را
هماره بسراید 💓🍃
افق می آئی ڪه پاڪبازتر از خورشیدی؟
صنوبری چون تو
می روید در پلشتی این لوش و لاشه زار
بگو بدانم
به سوی من چو می آیی
تمام تن تپش و بال می شوم
چو در تو می نگرم
زلال می شوم
سخن چو می گویی
آفتاب بر می آید
و می پذیرم من ڪه هیچ زشت و دروغ و دغا نمی پاید
و می سرایم با نائی از سڪوت
ڪه مولوی حق داشت هماره عاشق بودن را
هماره بسراید 💓🍃
۲۹.۵k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱