چنان از ته دل میخندم

چنان از ته دل میخندم...
که کسی نفهمد

قصه هایم‌ پشت غصه هایم
سنگر گرفتن....
دیدگاه ها (۰)

[حـالِ حالا را نبیـن "مـا هم بـهاری داشتیم"یک نـفر ما را چُن...

خداحافظ 👋👋

دیر میفهمے ولے بالاخره میفهمے ڪه حتے نزدیک ترین آدماے زندگیت...

میزی برای کارکاری برای تخت!تختی برای خوابخوابی برای جان!جانی...

یک شب پر از آرامش، یک دل شاد و بی غصه و یک دعای خیر از ته دل...

تنم تابوت غمگینی که جانم را نمی‌فهمد دل تنگم حصار استخوانم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط