تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی

تـــو ماهی و من ماهیِ این برکه ی کاشی

اندوه بزرگی است زمانی که نبـاشی


آه از نفـس پاک تـو و صبح نشابـور

از چشـم تو و حجـر فیروزه تراشی


پلکـی بزن ای مخزن اسرار ، که هـربار

فیـروزه و یاقوت به آفـاق بپـاشی 


ای باد سبک سار ! مـرا بگذر و بگذار

هـشدار که آرامش ما را نخـراشی !


هــرگز به تو دستم نرسد ماهِ بلندم

اندوه بزرگی است ! چه باشی..چه نباشی

علیرضا بدیع

دیدگاه ها (۹)

همین که هستی و ...این لحظه های زیبا هست ...همین که هستم و .....

ﻋﺎﺷـﻘﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ...ﻋﺸـﻖﻓﻘﻂ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ...ﻓﻘﻂ ﺣﺮﻑ ﻋﺎﺷ...

نوشته اند که هنگام سحر ..درهای آسمانها بگشایند و مقربان به د...

آتشکده زرتشتیان یزد.. ایرانپست آخرامشب : پندهای زرتشتچنین گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط