فرمانده

سرزده آمد به جلسه ی قرآن روستا . مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن ؛ از حفظ . پرسیدم : شما با این همه مشغله چه طور فرصت حفظ قرآن داشتید ؟ گفت : در ماموریت ها ، فاصله ی بین شهرها را عقب ماشین می نشینم و قرآن می خوانم .

#مرد_میدان
دیدگاه ها (۱)

گوشه اتاق

بزرگ مرد

فرمانده قلب ها

مهربان مثل پدر

مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا م...

ادامه ی مطلب قبلی(عنایت شهید به یک خانم بی حجاب)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط