☆فیک☆پارت دوم...
☆فیک☆پارت دوم...
ژانر: مافیا،کاپلی، خوش
کاپل اصلی: مینسونگ
کاپل فرعی: هیونلیکس،چانمین
نویسنده: @kim_stay
جیسونگ سعی کرد که درست وایسه و به مینهو نگاه میکرد...بهش نزدیک شد و دستش رو گرفت... هیونجین، فلیکس و سونگمین از اونجا بیرون اومدن و کمی نگاهشون کردن... مینهو دست جیسونگ رو محکم گرفت تا نیوفته و بعد به هیونجین نگاه کرد...
مینهو بهشون علامت داد"من میرم"و از اونجا دور شد... به سمت ماشینش رفت و جیسونگ رو داخل ماشین گذاشت و بهش لبخندی زد... از داخل آینه ی ماشین به جیسونگ نگاهی انداخت و ماشین رو استارت زد و گاز داد تا ماشین حرکت کنه...
مینهو: خب... تو بار چیکار میکردی؟
جیسونگ: سوجو میخاستم...یکم مست کنم...
مینهو: خوبه... بازم پیدات کردم... مستی هنوز؟
جیسونگ: شاید... میشه... میشه بیام خونه ی تو؟
مینهو: عه... خونه ی من؟ چرا؟ من یه عالمه کار دارم...
جیسونگ: همین یه شبببب... خوابم میاد... خیلی...
مینهو: اوکی...
مینهو. به سمت خونه ی خودش رانندگی کرد و بعد از چند دقیقه ی کوتاه رسیدن، مینهو در جیسونگ رو باز کرد و دستش رو گرفت تا بلند شه... در رو پشت سرش بست و وارد خونه شدن، جیسونگ تا پاش رو توب خونه گذاشت روی مبل دراز کشید... به اتاق مینهو نگاهی انداخت و بعد خندید..
مینهو: چرا میخندی؟ اتاق من خنده داره؟
جیسونگ: نه...فقط پره عکس و ایناس... حالا ولش... میشه آم... منو یه جا بزاری؟ میخام بخابم...
مینهو: اره، حتما...
مینهو دست جیسونگ رو گرفت و به سمت اتاق خودش برد تا جیسونگ دراز بکشه... روی تخت گذاشتش و جیسونگ نشست روی تخت... مینهو جلوی جیسونگ زانو زد و دستش رو گرفت...
مینهو: کاری نداری؟
جیسونگ: نه...ولی... میشه پیشم بخابی؟
مینهو: چی... نه، دیوونه ای؟ یا هنو مستی؟
جیسونگ: چه گرمه این اتاق... وای...
دکمه های لباسش رو باز کرد...
مینهو: چ-چیکار میکنی؟!
جیسونگ: گرممه...
مینهو: خب... آم...
هان تی شرتش رو در اورد و روی زمین انداخت...
مینهو چشمش روی سینه ی روشن هان قفل شد و بعد آب دهنش رو قورت داد... مینهو دوباره به هان نگاه کرد...
هان دوستش رو روز شلوارش برد تا بازش کنه...
مینهو: جی...جیسونگ... بست کن... میدونم گرمت نی...
جیسونگ: من دارم از گرمه میمیرم...
مینهو از اتاق خارج شد و هان شلوارش رو دراورد و دراز کشید تا بخابه...
ژانر: مافیا،کاپلی، خوش
کاپل اصلی: مینسونگ
کاپل فرعی: هیونلیکس،چانمین
نویسنده: @kim_stay
جیسونگ سعی کرد که درست وایسه و به مینهو نگاه میکرد...بهش نزدیک شد و دستش رو گرفت... هیونجین، فلیکس و سونگمین از اونجا بیرون اومدن و کمی نگاهشون کردن... مینهو دست جیسونگ رو محکم گرفت تا نیوفته و بعد به هیونجین نگاه کرد...
مینهو بهشون علامت داد"من میرم"و از اونجا دور شد... به سمت ماشینش رفت و جیسونگ رو داخل ماشین گذاشت و بهش لبخندی زد... از داخل آینه ی ماشین به جیسونگ نگاهی انداخت و ماشین رو استارت زد و گاز داد تا ماشین حرکت کنه...
مینهو: خب... تو بار چیکار میکردی؟
جیسونگ: سوجو میخاستم...یکم مست کنم...
مینهو: خوبه... بازم پیدات کردم... مستی هنوز؟
جیسونگ: شاید... میشه... میشه بیام خونه ی تو؟
مینهو: عه... خونه ی من؟ چرا؟ من یه عالمه کار دارم...
جیسونگ: همین یه شبببب... خوابم میاد... خیلی...
مینهو: اوکی...
مینهو. به سمت خونه ی خودش رانندگی کرد و بعد از چند دقیقه ی کوتاه رسیدن، مینهو در جیسونگ رو باز کرد و دستش رو گرفت تا بلند شه... در رو پشت سرش بست و وارد خونه شدن، جیسونگ تا پاش رو توب خونه گذاشت روی مبل دراز کشید... به اتاق مینهو نگاهی انداخت و بعد خندید..
مینهو: چرا میخندی؟ اتاق من خنده داره؟
جیسونگ: نه...فقط پره عکس و ایناس... حالا ولش... میشه آم... منو یه جا بزاری؟ میخام بخابم...
مینهو: اره، حتما...
مینهو دست جیسونگ رو گرفت و به سمت اتاق خودش برد تا جیسونگ دراز بکشه... روی تخت گذاشتش و جیسونگ نشست روی تخت... مینهو جلوی جیسونگ زانو زد و دستش رو گرفت...
مینهو: کاری نداری؟
جیسونگ: نه...ولی... میشه پیشم بخابی؟
مینهو: چی... نه، دیوونه ای؟ یا هنو مستی؟
جیسونگ: چه گرمه این اتاق... وای...
دکمه های لباسش رو باز کرد...
مینهو: چ-چیکار میکنی؟!
جیسونگ: گرممه...
مینهو: خب... آم...
هان تی شرتش رو در اورد و روی زمین انداخت...
مینهو چشمش روی سینه ی روشن هان قفل شد و بعد آب دهنش رو قورت داد... مینهو دوباره به هان نگاه کرد...
هان دوستش رو روز شلوارش برد تا بازش کنه...
مینهو: جی...جیسونگ... بست کن... میدونم گرمت نی...
جیسونگ: من دارم از گرمه میمیرم...
مینهو از اتاق خارج شد و هان شلوارش رو دراورد و دراز کشید تا بخابه...
۲۱.۲k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.