فرصتی نمانده بیا همدیگر را بغل کنیم

فرصتی نمانده بیا همدیگر را بغل کنیم
فردا یا من تو را میکشم یا تو چاقو را در آب خواهی شست...
همین چند سطر دنیا به همین چند سطر رسیده که انسان کودک بماند بهتر است
اصلا این فیلم را به عقب برگردان
آنقدر عقب که پالتوی پوست پشت ویترین
پلنگی شود که میدود در دشت های دور
آنقدر که عصاها پیاده به جنگل برگردند
و پرندگان به زمین زمین...
نه...به عقب تر برگردان
بگذار خدا دست هایش را دوباره بشوید ... در آینه بنگرد....
شاید تصمیم دیگری گرفت...
دیدگاه ها (۱)

دیگر؛ آمَـــــــــدن... مـــــــــاندن... یارٍٍٍٍٍٍٍٍٍفتنــ ...

اغلب ما "سواد رابطه" نداریم...بلد نیستیم بفهمیم دنیای آدمها ...

آهای عاشق های دنیای امروزی !شمایی که فکر می کنی مشکل تان عدم...

در " نقاشی هایم " تنهاییم را پنهان می کنم ....در " دلم " دلت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط