-هیچ چیز سرجایش نیست...
انگار کسی زندگی را وارونہ کردھ و مشغول تکان دادن آن باشد. تمام واژھها متلاشی شدند و هیچ کلمہای کنار هم نمینشیند. تمام توضیحات در ذهنم از هم میپاشد. این کہ بہ سکوت عمیقی دچار شدھ باشم یا مرض ناشناختہ دیگری، نمیدانم؛ اما میدانم در این دنیای وارونہی متحرڪ، دیگر هیچ چیز جایش را پیدا نمیکند و معلق ماندھ است. حرفها در ذهن و دروغها بر لب نشستند. هر واقعیتی بیشتر از آن است کہ گفتہ شود، نوشتہ شود، زندھ بماند. حقیقت ها مردھاند و دروغها قد کشیدند و تبدیل بہ آدم شدند.
•سیدھمهشیدشاهرخی
•سیدھمهشیدشاهرخی
۱۹.۵k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱