می خواهم چند صباحی دلم را به دریای بیخیالی بزنم
می خواهم چند صباحی دلم را به دریای بیخیالی بزنم
به روی تمام نداشته هایم چشم ببندم و بنشینم به تماشای داشته هایم...
بیخیال نیمه ی خالی لیوان شوم و دلم را خوش کنم به نیمه ی پر لیوان
شب را کمی تحمل کنم برای دیدن سپیده ی فردا..
از
اضطراب های جان فرسا،
خستگی های زودرس،
غصه خوردن های الکی،
تلخند های عصبی
دل بِکَنم
و دل بدهم به
خنده های از ته دل و
اشک از سر شوق
و بار و بارها با خودم تکرار کنم که
"قشنگترین عکس ها از تاریک ترین اتاق ها بیرون می آیند"
به روی تمام نداشته هایم چشم ببندم و بنشینم به تماشای داشته هایم...
بیخیال نیمه ی خالی لیوان شوم و دلم را خوش کنم به نیمه ی پر لیوان
شب را کمی تحمل کنم برای دیدن سپیده ی فردا..
از
اضطراب های جان فرسا،
خستگی های زودرس،
غصه خوردن های الکی،
تلخند های عصبی
دل بِکَنم
و دل بدهم به
خنده های از ته دل و
اشک از سر شوق
و بار و بارها با خودم تکرار کنم که
"قشنگترین عکس ها از تاریک ترین اتاق ها بیرون می آیند"
- ۴.۳k
- ۱۳ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط