این شهر بیش از هرچیز

این شهر ، بیش از هرچیز
حال خوب می خواهد ،گاهی
تنها یک تلنگر کوچک کافی ست
برای دوباره بلند شدن و روشن شدن
کورسوی امیدی در درون.
فهمیده ام آدمی حتی درمواقعی
که فکر میکند دیگر زنده نمی ماند
بازهم بدنبال راهی میگردد
تا به جهان بازگردد. مردمان این شهر ،
بیشتر از هرچیز دیگری ،
چشم هایی بی توقع ، لبخندهایی حقیقی
میخواهند.باید واژه ی امید را
در سرِ هر شهر و روستایی ،
بر سر هر چهارراه و کوچه ای نوشت،
تنها امید است که آدمی را از
تنگناهای زندگی نجات میدهد . .🔒🌱
دیدگاه ها (۰)

آرام؟آرام برای چه باید گرفت؟وقتی بمیریم،خود به خود آرام می‌گ...

میشود با دهان بسته صدایش كرد...میشود با پای شكسته هم به سراغ...

یه دیالوگ جالبی تو فیلم ice age هست که میگه:-امروز غمگین به ...

مولآنا قشنگ اُمید میده بهمون :بیرون ز تو نیست هرچه در عالم ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط