درسهای چندثانیه ای از عاشورا
درسهای چندثانیه ای از عاشورا
۱)...شمر ابن ذی الجوشن رزمنده رکاب حید کرار، جانباز جنگ صفین و قاری و حافظ قرآن بود. اما زهیر ابن قین (یکی از شهدای کربلا که خود داستانی شنیدنی دارد) هیچگاه در کنار امام علی و حسن علیهما السلام نبود و فقط چند روز مانده به محرم و در میانه راه در مدار جاذبه حق قرار گرفت و به طواف حسین پرداخت.
...زهیر کسی بود که همزمان با امام حسین (ع) قصد کوفه کرد.
در راه منازل را گونهای انتخاب میکرد که نکند با حسین (ع) روبرو شود.
تا اینکه در منزلی در کنار هم قرار می گیرند و در حالی که در حال خوردن غذا هستند پیک امام بر زهیر وارد می شود و به او می گوید که مولایم خواهان دیدار توست.
مات و مبهوت میشود. ناگهان همسرش به او می گوید تو را چه شده است؟ نوه پیامبر تو را می خواند و تو او را پاسخ نمی دهی؟
بعد از اینکه زهیر به دیدار امام می رود و بر میگردد متحول می شود و حسینی می شود و در کربلا به شهادت می رسد.
۲)کوفیان امام حسین (ع) را کشتند ولی او را دوست داشتند. همانگونه که زینب (س) را به اسارت می بردند، گریه هم میکردند.
پس دوست داشتن ولی خدا کافی نیست، باید برای پیروزی جبهه حق مرد عمل بود.
۳)کوفیان زمانی حسین را کشتند که فرستاده و نایبش ، مسلم را در کوفه تنها گذارده بودند.
اگر می خواهیم مهدی فاطمه به عجل ظهورک ما اطمینان کند فقط یک راه در پیش داریم :
نماینده و نایبش را تنها نگذاریم.
۴)امام حسین (ع) خطاب به کوفیان : شما مرا می شناسید. می دانید نوه پیامبرم. بسیاریتان مرا بر دوش پیامبر دیدهاید. پس چرا سخن حقم بر گوش دلتان نمی نشیند؟
سپس خود امام علیه السلام جواب میدهد : چون شکمهاتان از مال حرام پر شده است...
۵)افسوس که در کوفه فقط یک مرد پیدا شد که در برابر ابن زیاد ایستاد (هانی ابن عروه) و از تنهایی نترسید.
اگر از آن هجده هزار نفر فقط صد نفر مثل او دینشان را به دنیاشان نمی فروختند،
شاید تمام حادثه بگونهای دیگر رقم می خورد.
امروز که بحمدالله حسینیان بی شمارند نباید از تنهایی و غربت در مسیر حق ترسید و نومید شد.
۶)هشیار باشیم!!! جبهه حق را با جبهه باطل نمی توان شکست داد، اما با جبهه شبه حق شاید بتوان!
حسین (ع) را با حکم شرعی (!) قاضی شریح به مسلخ بردند، همانگونه که حسن (ع) را مذل المومنین (!) (خوارکننده مومنان)نامیدند و علی را با الله اکبر شمشیر بر فرق زدند...
۷)امام حسین (ع) فرمودند:من به قصد امر به معروف و نهی از منکر قیام کردهام...
پس اگر این اصل اساسی و زیربنایی با تمام ابعاد گسترده آن ترک شد، جامعه اسلامی عاقبتی جز عاشورا نخواهد داشت.
فاعتبرو یا اولی الابصار
فاعتبرو یا اولی الابصار
فاعتبرو یا اولی الابصار
http://www.jafar2007fath.blogfa.com باتشکر از
#عاشورا#کربلا#امام-حسین ع#عبرت
۱)...شمر ابن ذی الجوشن رزمنده رکاب حید کرار، جانباز جنگ صفین و قاری و حافظ قرآن بود. اما زهیر ابن قین (یکی از شهدای کربلا که خود داستانی شنیدنی دارد) هیچگاه در کنار امام علی و حسن علیهما السلام نبود و فقط چند روز مانده به محرم و در میانه راه در مدار جاذبه حق قرار گرفت و به طواف حسین پرداخت.
...زهیر کسی بود که همزمان با امام حسین (ع) قصد کوفه کرد.
در راه منازل را گونهای انتخاب میکرد که نکند با حسین (ع) روبرو شود.
تا اینکه در منزلی در کنار هم قرار می گیرند و در حالی که در حال خوردن غذا هستند پیک امام بر زهیر وارد می شود و به او می گوید که مولایم خواهان دیدار توست.
مات و مبهوت میشود. ناگهان همسرش به او می گوید تو را چه شده است؟ نوه پیامبر تو را می خواند و تو او را پاسخ نمی دهی؟
بعد از اینکه زهیر به دیدار امام می رود و بر میگردد متحول می شود و حسینی می شود و در کربلا به شهادت می رسد.
۲)کوفیان امام حسین (ع) را کشتند ولی او را دوست داشتند. همانگونه که زینب (س) را به اسارت می بردند، گریه هم میکردند.
پس دوست داشتن ولی خدا کافی نیست، باید برای پیروزی جبهه حق مرد عمل بود.
۳)کوفیان زمانی حسین را کشتند که فرستاده و نایبش ، مسلم را در کوفه تنها گذارده بودند.
اگر می خواهیم مهدی فاطمه به عجل ظهورک ما اطمینان کند فقط یک راه در پیش داریم :
نماینده و نایبش را تنها نگذاریم.
۴)امام حسین (ع) خطاب به کوفیان : شما مرا می شناسید. می دانید نوه پیامبرم. بسیاریتان مرا بر دوش پیامبر دیدهاید. پس چرا سخن حقم بر گوش دلتان نمی نشیند؟
سپس خود امام علیه السلام جواب میدهد : چون شکمهاتان از مال حرام پر شده است...
۵)افسوس که در کوفه فقط یک مرد پیدا شد که در برابر ابن زیاد ایستاد (هانی ابن عروه) و از تنهایی نترسید.
اگر از آن هجده هزار نفر فقط صد نفر مثل او دینشان را به دنیاشان نمی فروختند،
شاید تمام حادثه بگونهای دیگر رقم می خورد.
امروز که بحمدالله حسینیان بی شمارند نباید از تنهایی و غربت در مسیر حق ترسید و نومید شد.
۶)هشیار باشیم!!! جبهه حق را با جبهه باطل نمی توان شکست داد، اما با جبهه شبه حق شاید بتوان!
حسین (ع) را با حکم شرعی (!) قاضی شریح به مسلخ بردند، همانگونه که حسن (ع) را مذل المومنین (!) (خوارکننده مومنان)نامیدند و علی را با الله اکبر شمشیر بر فرق زدند...
۷)امام حسین (ع) فرمودند:من به قصد امر به معروف و نهی از منکر قیام کردهام...
پس اگر این اصل اساسی و زیربنایی با تمام ابعاد گسترده آن ترک شد، جامعه اسلامی عاقبتی جز عاشورا نخواهد داشت.
فاعتبرو یا اولی الابصار
فاعتبرو یا اولی الابصار
فاعتبرو یا اولی الابصار
http://www.jafar2007fath.blogfa.com باتشکر از
#عاشورا#کربلا#امام-حسین ع#عبرت
۲.۰k
۲۲ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.