کارآگاه و پرنسس خلافکارش
کارآگاه و پرنسس خلافکارش
پارت ۹
+خوببب
رسیدیم
_توی سالن میبینمت
+ بای بای
ویو نویسنده
هه این میره توی بخش زنونه ک لباسش رو عوض کنه ته هم میره بخش مردونه
ویو ته
رفتم داخل سالن و فق تیشرتم رو در آوردم و رفتم داخل
روی صندلی منظر هه این نشسته بودم
ویو هه این
رفتم داخل مطمعن نبودم لباسم رو بیرون بیارم آخه راحت نیستم بین این همه آدم مایو ب این بازی بپوشم اصلا چرا اینو پوشیدم بزار برم ب ته بگم بریم خونه عوضش کنم برگردیم
+ ته
_جانم
چرا لباست رو عوض نکردی
+ خوب اول چرا اینجا هیچ کس نیست؟
_چون من اینو از ساعت چهار تا ۱۱ شب رزرو کردم
+ واقعا
_اره حالا بگو چرا لباست رو عوض نکردی؟
+ خوب آخه بین این همه جمعیت راحت نبودم پس عوض نکردم
_منم بخاطر اینکه کسی بدنت رو نبینه کل اینجا رو رزرو کردم
فکر کردی من میزارم کسی نگات کنه؟
+ قطعا ن
پس بزار برم عوض کنم بیام
_باشه
رفتم لباسم رو عوض کردم مو هام رو هم باز کردم و رفتم داخل
جلوی ته وایسادم
+ ته بیا بریم بازی کنیم
ته ؟
ویو ته
هه این دقیقا آمد جلوی من وایساد خوب لامصب چرا آنقدر یهوی شک وارد میکنی
چقدر بدنش خوبه نمیتونم ازش چشم بردارم
ولی درسته بدنش عالیه
ولی من اونو بخاطر خودش میخام
+ تهیونگگگگ
_ها بله؟
+چرا هر چی صدات میزنم جواب نمیدی
_اخه مهوت شده بودم
+ نگا داری با حرفت معذبم میکنی
_تو قرار نیست هیچ وقت پیش من معذب باشی تو باید راحت باشی
.
بلند شدم دستم رو دور کمرش کردم و چشبوندمش ب خودم
و در گوشش گفتم
_چون تو مال منی
خوب بیا بریم بازی
+ باشه ( لبخند الکی )
_اول بریم کدوم؟
+ سرسره آبی
_باشه
خلاصه کلی بازی کردیم حدود ساعت های ۷ بود ک خسته شدیم رفتیم نیستیم کلی حرف زدیم برامون خوراکی آوردن
بعدشم شام
و دیگه برگشتیم
و تماممم
حمایت یادتون نره بای
پارت ۹
+خوببب
رسیدیم
_توی سالن میبینمت
+ بای بای
ویو نویسنده
هه این میره توی بخش زنونه ک لباسش رو عوض کنه ته هم میره بخش مردونه
ویو ته
رفتم داخل سالن و فق تیشرتم رو در آوردم و رفتم داخل
روی صندلی منظر هه این نشسته بودم
ویو هه این
رفتم داخل مطمعن نبودم لباسم رو بیرون بیارم آخه راحت نیستم بین این همه آدم مایو ب این بازی بپوشم اصلا چرا اینو پوشیدم بزار برم ب ته بگم بریم خونه عوضش کنم برگردیم
+ ته
_جانم
چرا لباست رو عوض نکردی
+ خوب اول چرا اینجا هیچ کس نیست؟
_چون من اینو از ساعت چهار تا ۱۱ شب رزرو کردم
+ واقعا
_اره حالا بگو چرا لباست رو عوض نکردی؟
+ خوب آخه بین این همه جمعیت راحت نبودم پس عوض نکردم
_منم بخاطر اینکه کسی بدنت رو نبینه کل اینجا رو رزرو کردم
فکر کردی من میزارم کسی نگات کنه؟
+ قطعا ن
پس بزار برم عوض کنم بیام
_باشه
رفتم لباسم رو عوض کردم مو هام رو هم باز کردم و رفتم داخل
جلوی ته وایسادم
+ ته بیا بریم بازی کنیم
ته ؟
ویو ته
هه این دقیقا آمد جلوی من وایساد خوب لامصب چرا آنقدر یهوی شک وارد میکنی
چقدر بدنش خوبه نمیتونم ازش چشم بردارم
ولی درسته بدنش عالیه
ولی من اونو بخاطر خودش میخام
+ تهیونگگگگ
_ها بله؟
+چرا هر چی صدات میزنم جواب نمیدی
_اخه مهوت شده بودم
+ نگا داری با حرفت معذبم میکنی
_تو قرار نیست هیچ وقت پیش من معذب باشی تو باید راحت باشی
.
بلند شدم دستم رو دور کمرش کردم و چشبوندمش ب خودم
و در گوشش گفتم
_چون تو مال منی
خوب بیا بریم بازی
+ باشه ( لبخند الکی )
_اول بریم کدوم؟
+ سرسره آبی
_باشه
خلاصه کلی بازی کردیم حدود ساعت های ۷ بود ک خسته شدیم رفتیم نیستیم کلی حرف زدیم برامون خوراکی آوردن
بعدشم شام
و دیگه برگشتیم
و تماممم
حمایت یادتون نره بای
- ۵.۴k
- ۱۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط