کتاب چون تبر
کتاب چون تبر
فکر میکنم اصولاً آدم باید کتابهایی بخواند که گازش
میگیرند و نیشش میزنند.
اگر کتابی که میخوانیم مثل یک مُشت نخورد به جمجمهمان و بیدارمان نکند، پس چرا میخوانیمش؟
که به قول تو حال مان خوش بشود؟
بدون کتاب هم که میشود خوش حال بود.
تازه لازم باشد، خودمان میتوانیم از این کتابهایی بنویسیم که حال مان را خوش میکند.
ما اما نیاز به کتابهایی داریم که مثل یک ناخوش حالی ِ سخت دردناک متاثرمان کند،
مثل مرگ کسی که از خودمان بیشتر دوستش داشتیم، مثل زمانی که در جنگلها پیش میرویم،
دور از همهٔ آدمها،
مثل یک خودکشی.
کتاب باید مثل تبری باشد برای دریای یخزدهٔ درونمان *بخشی از کتاب نامه های
#فرانتس_کافکا به پدر
#کتاب
#سبک_نگارش
#مطالعه
#تبر
#خودکشی
فکر میکنم اصولاً آدم باید کتابهایی بخواند که گازش
میگیرند و نیشش میزنند.
اگر کتابی که میخوانیم مثل یک مُشت نخورد به جمجمهمان و بیدارمان نکند، پس چرا میخوانیمش؟
که به قول تو حال مان خوش بشود؟
بدون کتاب هم که میشود خوش حال بود.
تازه لازم باشد، خودمان میتوانیم از این کتابهایی بنویسیم که حال مان را خوش میکند.
ما اما نیاز به کتابهایی داریم که مثل یک ناخوش حالی ِ سخت دردناک متاثرمان کند،
مثل مرگ کسی که از خودمان بیشتر دوستش داشتیم، مثل زمانی که در جنگلها پیش میرویم،
دور از همهٔ آدمها،
مثل یک خودکشی.
کتاب باید مثل تبری باشد برای دریای یخزدهٔ درونمان *بخشی از کتاب نامه های
#فرانتس_کافکا به پدر
#کتاب
#سبک_نگارش
#مطالعه
#تبر
#خودکشی
۸۶۴
۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.