گنجِ سلیمانی

گنج سلیمانی
تو را تشنه بودیم و هستیم هنوز
و افزون شود این عطش روز به روز
تو آبی روان بودی و این کویر
به دنبال آب ، هم به شب ، هم به روز
تو آرام جان بودی و هم قرار
گرفتی قرار و ببردی قرار
به هر سو که رفتی ، شدند دشمنان
پراکنده یا کشته یا در فرار
تو قاسم شدی تا که سهمی دهی
به مردم ز ایمان و هم آگهی
و از گنجِ سلیمانی که داری
ببخشی به ما ، گوهرِ همرهی
علیرضا چخماقی
دیدگاه ها (۰)

شهید

یا مهدی ! عجل علی ظهورک

کاریکلماتور

کاریکلماتور

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط