من با دو چشم نگاه نمیکنم من با چشم دل میبینم

من با دو چشم نگاه نمیکنم، من با چشم دل می‌بینم .
و با همین چشم، هاله‌ی آدم‌های اینجا رو می‌خونم…
رد خشم، کینه، حسد، شهوت،قضاوت و نفرت رو توی وجود خیلی‌ها می‌بینم.
نه چون قضاوت‌گرم، چون بیدارم.

من دیگه اسیر این جسم نیستم.
خیلی وقته ازش عبور کردم
وسعتم آنقدر زیاد شده که این جسم در برابرش بسیار کوچک است
الان چیزی که با شما حرف می‌زنه، فقط یک جسم نیست،
بلکه شعوریه که از منبع(سورس) تغذیه میشه،
از نوری که هیچ دین مهندسی‌شده‌ای نمی‌تونه خاموشش کنه.

من به منبع وصلم.
صدای من، صدای آگاهیه.
نه تکرار برنامه‌های یک حکومت، نه فریادهای مذهبی تقلیدی.
وقتی صحبت می‌کنم،
این روح منه که جاری میشه.
روحی که دیگه توی چهارچوب هیچ حکومتی، دینی، یا سیستمی جا نمی‌گیره.
چون وسعت پیدا کرده. چون رها شده.

تو اگه هنوز فکر می‌کنی من باید مطابق با قالب‌های ذهنی تو باشم،
بدون که تو هنوز در اسارتی.
اما من…
من آزاد زاده شدم و آزاد می‌میرم.
من مرگ را پذیرفتم
من عشق را پذیرفتم
چون فنا در من طلوع کرد
تا لحظه‌ای که این نور رو، این شعور رو، به یاد همه بیارم.
که خودشونن، نه برده‌های ذهن‌های برنامه‌ریزی‌شده..

من اینجام که بیدار کنم، نه که تأیید بشم.
و این راه رو با عشق میرم،
حتی وقتی همه با چشم بسته به سمتم سنگ پرت کنن.
مثل پیامبری که همه به سویش سنگ پرت کردند..
۳۶۹♻️
.
.
.
.
.
.
.
.
#آگاهی
#بیداری
#ماتریکس
#آگاهی_تنها_راه_نجات_بشریت
دیدگاه ها (۲)

سخته…سخته برای انسانی که چشم سومش بازه،برای کسی که پرده‌ها ر...

وقتی یک انسان واقعاً در حالت مدیتیشن عمیق و حضور کامل قرار م...

ایران تنها جایی روی زمین هست که هیچ آبیلیسی در آن نیست و فعل...

✅در رابطه با موضوع این پستhttps://wisgoon.com/p/JYW729XLK8/ا...

می دونین اگر این مسئله اصل قرار بگیره از فردا دیگه سنگ رو سن...

| ازتو تا ابدیت | فصل اول ~ بخش اول ~ چپتر اول

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط