پندها دادم به دل اما دلم عاقل نشد

پندها دادم به دل، اما دلم عاقل نشد،،،،
""،،هیچکس مانند او دلدادهٔ بیدل نشد،،،!!

گفتم ای دل ،عشق را پنهان کن و نشکن غرور،،،
""،،،شانه بالا کرده بر من ارزشی قائل نشد،،،!!

بارها دادم نشانش سبزه و جوی و چمن،،،
""،،لیک او جز روی تو، بر دیگری مایل نشد،،،!!

خواستم تا پرده ای سنگین کشم بر روی عشق،،،
""،،هیچ ابری طلعتِ خورشید را حائل نشد،،،!!

گفته بودی کن حذر از آتش سوزان عشق،،،،
""،،خواستم، اما به چشمانت قسم حاصل نشد،،،!!!!
دیدگاه ها (۱)

عشق یک واژه ی زلال است ، تو باید باشیقلب من زیر سوال است ، ت...

خواهم که امشب تا سحر ناخوانده مهمانت کنمدر وادی عشق و جنون ...

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند هر دلی را روزگاری عشق ...

نوشـــته ها "بهانه" است..فقط "مینویســــم"که "یادآوری" کنم ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط