بابای صورتی همراه با عشق سفید

بابای صورتی همراه با عشق سفید
پارت ۱۹
ریندو : باش بابا ...
پامیشه *
ریندو سر ا.ت رو میگیره و ...
به سینه اش فشار میده ( ریندو سر ا.ت رو به سینه اش فشار میده منحرفای فاقد شرایط ) و ا.ت رو بغل میکنه و سرش رو میبوسه .
ریندو : اشتی دیگه * لحن پیشان مظلوم *
ا.ت : * غشششش *
ریندو : چیشد ؟؟؟؟ یا خود خدا ... خوبی ا.ت ؟
ا.ت : اره ... اره
ریندو : اشتی ؟؟؟
ا.ت : باش ...
( مارنی : چیه ؟ فک کردی اهم ؟ ارهههههه ؟ ... خاک تو سرت . یعنی کلا خاک تو سر هرچی منحرفه . )
ریندو : افرین دختر کوچولو ...
*ریندو میره *
ا.ت تو اتاق تنهاست .
ا.ت :پوففففففففف ... حوصلم رفت .
میره پایین پیش ران *
ا.ت : حوصلم سر رفت .
ران : میخوای بریم بیرون .
ا.ت : ارههههههههههههه
ران و ا.ت میرن بیرون *
تو فروشگاه ران و ا.ت کلی خرید می کنند
بعد از کلی خوراکی خوردن ...
ا.ت یواشکی در گوش ران : من میرم دستشویی .
ران : باشه . دیر نکنیا .
ا.ت : چش
ا.ت میره * چند دقیقه بعد
ذهن ران : چرا انقد طول کشید ...
* میره دنبال ا.ت *
میره سمت دستشویی زنانه میبینه کسی نیست . میره تو ( داداش دستشویی زنانههههههه هستتتتت )
سوشرت ا.ت رو پیدا میکنه . سوشرت رو برمیداره و یه چیزی توجهش رو جلب میکنه .......
حالا به سوال .... ( بازم شروع شد )
چی توجه ران رو جلب میکنه ؟؟؟؟؟؟
دیدگاه ها (۱۰)

( مجبورم سانسور کنم تا پوزه گزارش کننده هارو به خاک‌ بمالم )...

سناریو کوتاه ران و ریندودر مورد یه دختر ۱۴ ساله به نام یوری ...

اولین چیزی که دیدم راستی سلام سلام

وقتی به ران و ریندو متوجه میشن داری گریه میکنیران‌ : ات چیزی...

سناریو : چشمان بنفش را دوست دارم پارت سوم ملودی : بیان بشین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط