حکایت

📚 #حکایت

آورده اند که روزی
هارون الرشید به اتفاق بهلول به حمام رفت
خلیفه از بهلول پرسید :
اگر من غلام بودم چقدر ارزش داشتم؟
بهلول او را گفت : ۵۰ دینار

هارون برآشفت که ای دیوانه
فقط لُنگی که به خود بسته ام
۵۰ دینار قیمت آن است!
بهلول گفت :
من هم فقط لُنگ را قیمت کردم
وگرنه خلیفه که ارزشی ندارد!
دیدگاه ها (۰)

به آدمهایی که از خوشحالی شما شاد میشوندو از ناراحتی شما غمگی...

نه با سیاهی ها ناامید شو و نه با سپیدی ها دلخوش ...ترکیب هر ...

#کمپین_حال_خوب #انرژی_مثبت🌱🤍🦋+📸@kampeynkhob

هم رشوه دهنده، هم رشوه گیرنده!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط