تکپارتی یچان
وقتی پریودی
امروز عادت ماهیانه شده بودی و درد داشتی اصلا خوابت نمیبرد همش غل میخوردی یک هو دست های گرم و مردونه یکی دور کمرت حلقه شد
_بیبی... گرل.. بگیر بخواب (با حالت خواب الودگی و خسته)
میخواستی بخوابی اما درد داشتی یک هو دردت شدت گرفت و شروع کردی گریه کردن
_چاگیا خوبی چی شد!!؟؟؟ چرااا گریه میکنی؟؟؟
+یچانااا.... درد دارم
یچان صورتش رو به دیوار برگردوند و به تقویم نگاه کرد امروز تاریخ عادت ماهیانت بود
_ببخشید چاگیا... یادم رفته بود
+عیبی نداره... اه
از سر درد نخواسته ناله ریزی کردی
_بیبی کاری هست انجام بدم حالت بهتر شه؟؟؟
+حمو... م
یچان براید استایل بغلت کردن و به طرف حموم اتاقتون رفت تو رو تو وان گذاشت و دمای اب رو تنظیم کرد
_خوبه؟؟
+اوهوم
کمکت کرد لباسات رو دراری
وقتی لباسات رو در اورد رفت بیرون
وارد اشپز خونه شد کابینت هارو یکی یکی باز میکرد تا دارو پیدا کنه
_این قرصای مسکن کجان؟؟....+اهان پیدا شون کردم
لیوان اب رو پر کرد و به همراه قرص به سمت اتاق راهی شد لیوان و
قرص رو کنار تخت روی میز کوچیکی گذاشت
از توی کمد حولت رو برداشت و وارد حموم شد از وان بیرونت کرد و حوله تن پوشت رو تنت داد و دوباره
براید استایل بغلت کرد و برد رو تخت گذاشتت قرص رو به همراه لیوان اب بهت داد بعد کمکت کرد لباسات و پدت رو عوض کنی
بعد از لباس عوض کردن بغلت کرد
_ببخشید چاگی من باید یادم میموند
+یااا گفتم اشکال نداره
_دوست دارم ا. ت بیشتر از چیزی که فکر میکنی
+من بیشتر یچانا
#هر_کی_لایک_نکنه_عنتر_برقیه
امروز عادت ماهیانه شده بودی و درد داشتی اصلا خوابت نمیبرد همش غل میخوردی یک هو دست های گرم و مردونه یکی دور کمرت حلقه شد
_بیبی... گرل.. بگیر بخواب (با حالت خواب الودگی و خسته)
میخواستی بخوابی اما درد داشتی یک هو دردت شدت گرفت و شروع کردی گریه کردن
_چاگیا خوبی چی شد!!؟؟؟ چرااا گریه میکنی؟؟؟
+یچانااا.... درد دارم
یچان صورتش رو به دیوار برگردوند و به تقویم نگاه کرد امروز تاریخ عادت ماهیانت بود
_ببخشید چاگیا... یادم رفته بود
+عیبی نداره... اه
از سر درد نخواسته ناله ریزی کردی
_بیبی کاری هست انجام بدم حالت بهتر شه؟؟؟
+حمو... م
یچان براید استایل بغلت کردن و به طرف حموم اتاقتون رفت تو رو تو وان گذاشت و دمای اب رو تنظیم کرد
_خوبه؟؟
+اوهوم
کمکت کرد لباسات رو دراری
وقتی لباسات رو در اورد رفت بیرون
وارد اشپز خونه شد کابینت هارو یکی یکی باز میکرد تا دارو پیدا کنه
_این قرصای مسکن کجان؟؟....+اهان پیدا شون کردم
لیوان اب رو پر کرد و به همراه قرص به سمت اتاق راهی شد لیوان و
قرص رو کنار تخت روی میز کوچیکی گذاشت
از توی کمد حولت رو برداشت و وارد حموم شد از وان بیرونت کرد و حوله تن پوشت رو تنت داد و دوباره
براید استایل بغلت کرد و برد رو تخت گذاشتت قرص رو به همراه لیوان اب بهت داد بعد کمکت کرد لباسات و پدت رو عوض کنی
بعد از لباس عوض کردن بغلت کرد
_ببخشید چاگی من باید یادم میموند
+یااا گفتم اشکال نداره
_دوست دارم ا. ت بیشتر از چیزی که فکر میکنی
+من بیشتر یچانا
#هر_کی_لایک_نکنه_عنتر_برقیه
۷.۳k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.