آن که نقشی دیگرش جایی مصور میشود

آن که نقشی دیگرش جایی مصور می‌شود
نقش او در چشم ما هر روز خوشتر می‌شود

دیگران را تلخ می‌آید شراب جور عشق
ما ز دست دوست می‌گیریم و شکر می‌شود

عیش‌ها دارم در این آتش که بینی دم به دم
کاندرونم گر چه می‌سوزد منور می‌شود

تا نپنداری که با دیگر کسم خاطر خوشست
ظاهرم با جمع و خاطر جای دیگر می‌شود

غیرتم گوید نگویم با حریفان راز خویش
باز می‌بینم که در آفاق دفتر می‌شود
دیدگاه ها (۳)

گذشتِ لحظه را آسان نگیریچو پایان یافت پایان می‌پذیریمشو در پ...

از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشدمی‌برم جور تو تا وسع و توان...

گفتم بیا ای ماه من ای روز و شب همراه منتنها و غمگینم مکن رسو...

دل و جانم به تو مشغولو نظر در چپ و راستتا ندانند حریفان که ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط