پارت ۲
پارت ۲
سیزن ۱
I_nide_you
علامت تانی +
توضیحات ادمین∆
علامت نیتا &
بابای تانی×
.................................
+ از وقتی مامان مُرده حدود ۸ ماه میگذره بابا الکُلی شده و الان چهار شبه خونه نیومده و من رو با یه نوزاد رو دستم تنها گذاشته خیلی خیلی از دستش عصبانیم که من رو تو این شرایط سخت تنها گذاشته و الکلی شده من هم به اندازه اون حتیٰ بیشتر ناراحتم وضع مالی ما تا قبل از فوت مادرم تقریباً خوب بود اما از وقتی مامان مرد بابا سر کار نمیره . شب هایی که خونه میاد مسته مسته و اکثر وقت ها داد و فریاد راه میندازه و بعد روی صندلی از شدت مستی خوابش میبره من مجبورم یواشکی برم سر جیبش و پول بردارم تا بتونم برای لینا شیر خشک بگیرم و مدام خدا خدا میکنم که بیدار نشه چون اگه بیدار بشه خدا میدونه چه بلایی ممکنه سر من بیاره خدا را شکر مامان پیشبینی کرده بود که لینا شیر خشک مصرف کنه برای همین از قبل چند تا بسته شیر خشک تر داروخانه گرفته بود سیسمونی لینا کامل بود من به جز پدر و مادر بزرگم و نیتا ( دوست صمیمی تانی)هیچ کس دیگری رو نداشتم مادر و پدرم هر دو تک فرزند بودن و برای همین من خاله و دایی و عمه و عمو نداشتم اما نیتا رو داشتم و برام کافی بود در این افکار بودم که یهو با صدای شکسته شدن در به خودم اومدم و فهمیدم بابا دو باره بد جور مست کرده
× تانییییییییییی ( اربده)
× کمربندشو در آورد و به سمت من اومد...
ادامه در پارت بعد
کامت ۵
لایک ۴
حمایت یادتون نرههه 💜💜💜💜💜💸💸💸💸💸
سیزن ۱
I_nide_you
علامت تانی +
توضیحات ادمین∆
علامت نیتا &
بابای تانی×
.................................
+ از وقتی مامان مُرده حدود ۸ ماه میگذره بابا الکُلی شده و الان چهار شبه خونه نیومده و من رو با یه نوزاد رو دستم تنها گذاشته خیلی خیلی از دستش عصبانیم که من رو تو این شرایط سخت تنها گذاشته و الکلی شده من هم به اندازه اون حتیٰ بیشتر ناراحتم وضع مالی ما تا قبل از فوت مادرم تقریباً خوب بود اما از وقتی مامان مرد بابا سر کار نمیره . شب هایی که خونه میاد مسته مسته و اکثر وقت ها داد و فریاد راه میندازه و بعد روی صندلی از شدت مستی خوابش میبره من مجبورم یواشکی برم سر جیبش و پول بردارم تا بتونم برای لینا شیر خشک بگیرم و مدام خدا خدا میکنم که بیدار نشه چون اگه بیدار بشه خدا میدونه چه بلایی ممکنه سر من بیاره خدا را شکر مامان پیشبینی کرده بود که لینا شیر خشک مصرف کنه برای همین از قبل چند تا بسته شیر خشک تر داروخانه گرفته بود سیسمونی لینا کامل بود من به جز پدر و مادر بزرگم و نیتا ( دوست صمیمی تانی)هیچ کس دیگری رو نداشتم مادر و پدرم هر دو تک فرزند بودن و برای همین من خاله و دایی و عمه و عمو نداشتم اما نیتا رو داشتم و برام کافی بود در این افکار بودم که یهو با صدای شکسته شدن در به خودم اومدم و فهمیدم بابا دو باره بد جور مست کرده
× تانییییییییییی ( اربده)
× کمربندشو در آورد و به سمت من اومد...
ادامه در پارت بعد
کامت ۵
لایک ۴
حمایت یادتون نرههه 💜💜💜💜💜💸💸💸💸💸
۱.۶k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.