از چهره ی تو
از چهره ی تو
چیز زیادی یادم نیست
جز این که
اقیانوس آرامی
ریخته بود بین چشمهات
و روی طراوت لب هات
زمزمه ی تردی بود
که گنگم می کرد
و نمی گذاشت
از چهره ی تو چیز زیادی
یادم باشد...
چیز زیادی یادم نیست
جز این که
اقیانوس آرامی
ریخته بود بین چشمهات
و روی طراوت لب هات
زمزمه ی تردی بود
که گنگم می کرد
و نمی گذاشت
از چهره ی تو چیز زیادی
یادم باشد...
۸.۰k
۱۴ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.