رز سیاه پارت۶ یکم منحرفیه

بردن رایلا به خونه و گذاشتمش رو تخت
چویا لباس هاشو عوض کرد
رفتن و بغل کردن رایلا
گذاشتن سر بین سینه های رایلا
‌چویا بوی خیلی خوبی داره دلم می خواد مال خودم بکونمشون :رایلا عاشقت بودم هستم و خواهم بود پیشم بمون
بیهوش شدن چویا
صبح شد
‌رایلا:آه چقدر خوب خوابیدم بهترین خواب زندگیم بود(تکون دادن بدن و حس سر کسی رو شکم )
‌چویا صبح شده حتما بیدار شده(بلند کردن سر و دیدن چهره رایلا) :خوب می خوابی دخترجون دلم نیومد بیدارت بکنم پس توهم بیدارم نکن دیگه
‌رایلا وایسا چرا تو خونه اینم نکنه دیشب کاری کرده باهام منم بیهوش شدم:وایسا چرا منو آوردی خونه ات می خوای بلا آیی سرم بیاری آره(گرفتن چهره ای ترسناک)
‌چویا ( چهره ناراحت گرفت)نکنه فکر کرده باهاش بیخیال: آهای من یکی منحرف نیستم میدونی بلدم ولی تا حالا انجام ندادم
‌رایلا جالبه نمی دونستم: باشه حالا از روم بلند شو که دیرمون نشه وگرنه پدرم قشنگ حالیت میکنه
‌چویا (بلند شدن و رفتن از اتاق بیرون): ای بلا گرفته حرفت قبوله
رفتن به بیرون و درست کردن صبحانه خوردن باهم
زدن بیرون با موتور چویا تا مافیا رفتن

بیاید نظر بدهید
#سگ_های_ولگرد_بانگو #بانگو_استری_داگز #مای_هیرو_اکادمی #مدرسه_قهرمانانه_من #اوشی_نو_کو #اوشی_نوکو #ستاره_من #دیمون_اسلیر #شیطان_کش #ادیت #انیمه #مانگا #سناریو #فن_فیک
دیدگاه ها (۰)

ببخشید بچه ها یادم میرفت اینجا هم پست بزارم

رز سیاه پارت ۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط