اول صبح و دو چشم عسلی می چسپد
اول صبح و دو چشم عسلی می چسپد
با تو یک جرعه؛ شراب ازلی می چسپد
ای که دارد دلم از آمدنت می ریزد
با تو هر زلزله و هر گسلی، می چسپد
گرچه پیداست طلای تو عیارش بالاست
بودن چشم تو حتی بدلی...می چسپد!
تو دل انگیز تر از صبحی و هر صبح، اگر
در هوایت بنویسم غزلی... می چسپد!
بگو از عشق برایم، بگو از عشق، بگو!
در همین باب، بیاری مثلی...می چسپد!
با تو یک جرعه؛ شراب ازلی می چسپد
ای که دارد دلم از آمدنت می ریزد
با تو هر زلزله و هر گسلی، می چسپد
گرچه پیداست طلای تو عیارش بالاست
بودن چشم تو حتی بدلی...می چسپد!
تو دل انگیز تر از صبحی و هر صبح، اگر
در هوایت بنویسم غزلی... می چسپد!
بگو از عشق برایم، بگو از عشق، بگو!
در همین باب، بیاری مثلی...می چسپد!
- ۶۰۵
- ۰۲ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط