تکپارتی کوک
تکپارتی کوک
ا.ت : خب من ۲۵ سالمه و تو یه شرکت کار میکنم و یه رئیس سختگیر دارم که خودتون میفهمید کیه
کوک : من رئیس یه شرکتم و منشیم خیلی رو مخه سرپیچی میکنه
علامت من = °
کوک = _
ا.ت = +
°
ا.ت صبح ساعت ۶ بلند شد از خواب تا کاراشو کرد و یه دوش گرفت شد ۷ و ۵ دقیقه سریع اماده شد و رفت سمت شرکت چون امروز کوک یه جلسه ی خیلی مهم داشت
_
امروز یه جلسه ی مهم ساعت ۸ داشتم و دشمنم داخل اون جلسه بود دفعه ی قبل منشیم یا همون ا.ت اومد وسط جلسه و همه چیو خراب کرد امیدوارم ایندفعه گند نزنه
+
ساعت ۷ و نیم رسیدم و رفتم توی دفتر رئیس
کوک: تا الان کجا بودی
ا.ت : ببخشید رئیس
کوک : من نیم ساعت دیگه شروع میشه
ا.ت : ببخشید رئیس
کوک : این دفعه دشمنم داخل جلسه هست اصلا نباید بیای تو وگرنه تنبیه میشی
ا.ت : بله رئیس
پرش به وسط جلسه
ا.ت : داشتم کارامو میکردم دیدم رئیس اسنادو جا گذاشته خاستم بدم بهش که یادم اومد رئیس گفته نیا ولی منم کرم ریختمو درو زدم
_: بیا
+:ببخشید رئیس اسنادو یادتون رفت
_:
دیدم ا.ت اومد داخل و دشمنم همش بهش نگا میکرد وایسا ا.ت دارم برات
+: از تو چشمای رئیس عصبانیت میزد بیرون پس منم سریع رفتم بیرون
دشمنه کوک : اقای جئون میتونم منشیتو ببرم
_: نه
دشمن:پول خوبی بهت میدم
_:گفتم نه(عربده)
بعد جلسه
+: دیدم رئیس اومد تو اتاقم و منو کول کرد
رئیس ولم کن چیکار میکنی
_: ساکت شو
°=
کوک ا.تو برد تو صندلی پشت ماشینش و رفت روش و ...........
شرط
لایک:۱۵
کامنت : ۱۵
ا.ت : خب من ۲۵ سالمه و تو یه شرکت کار میکنم و یه رئیس سختگیر دارم که خودتون میفهمید کیه
کوک : من رئیس یه شرکتم و منشیم خیلی رو مخه سرپیچی میکنه
علامت من = °
کوک = _
ا.ت = +
°
ا.ت صبح ساعت ۶ بلند شد از خواب تا کاراشو کرد و یه دوش گرفت شد ۷ و ۵ دقیقه سریع اماده شد و رفت سمت شرکت چون امروز کوک یه جلسه ی خیلی مهم داشت
_
امروز یه جلسه ی مهم ساعت ۸ داشتم و دشمنم داخل اون جلسه بود دفعه ی قبل منشیم یا همون ا.ت اومد وسط جلسه و همه چیو خراب کرد امیدوارم ایندفعه گند نزنه
+
ساعت ۷ و نیم رسیدم و رفتم توی دفتر رئیس
کوک: تا الان کجا بودی
ا.ت : ببخشید رئیس
کوک : من نیم ساعت دیگه شروع میشه
ا.ت : ببخشید رئیس
کوک : این دفعه دشمنم داخل جلسه هست اصلا نباید بیای تو وگرنه تنبیه میشی
ا.ت : بله رئیس
پرش به وسط جلسه
ا.ت : داشتم کارامو میکردم دیدم رئیس اسنادو جا گذاشته خاستم بدم بهش که یادم اومد رئیس گفته نیا ولی منم کرم ریختمو درو زدم
_: بیا
+:ببخشید رئیس اسنادو یادتون رفت
_:
دیدم ا.ت اومد داخل و دشمنم همش بهش نگا میکرد وایسا ا.ت دارم برات
+: از تو چشمای رئیس عصبانیت میزد بیرون پس منم سریع رفتم بیرون
دشمنه کوک : اقای جئون میتونم منشیتو ببرم
_: نه
دشمن:پول خوبی بهت میدم
_:گفتم نه(عربده)
بعد جلسه
+: دیدم رئیس اومد تو اتاقم و منو کول کرد
رئیس ولم کن چیکار میکنی
_: ساکت شو
°=
کوک ا.تو برد تو صندلی پشت ماشینش و رفت روش و ...........
شرط
لایک:۱۵
کامنت : ۱۵
۱۳.۰k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.