دختران کوچه غم اثرِ خیلی خطرناکی است. جدای از اینکه درامِ بدی دارد، ناشناخته، ناپخته و صرفاً با دیدگاهی به یک انقلابِ فرهنگی نظر انداخته که عاقبت آن سوژه دستِ رسانههای معاند دادن خواهد بود. علی جعفرآبادی به عنوان نویسنده و کارگردانِ فیلم نه درام خلق کرده و نه دیالوگ بلد است. تکگفتهای از دهانِ بازیگر این مثلاً سناریو خارج میشود که میگوید: فقط با یک زن میتوان مرد را زمین زد و خراب کرد. این تکگفته نه شرعی است و نه دراماتیک. من شرعیات شناس نیستم و خُب قطعاً هم قضاوت را میگذارم با کسانی که روحانی هستند و روحانیت را میشناسند امّا از نظر دراماتیک این تکگفته نه سینمایی است و نه ادبی. مولف ثابت میکند روحانیت را نمیشناسد و مقامِ او را در حدِّ این تکگفته، که نوعی از نصیحتِ جاهلانه در خود دارد، تنزل داده. ما تا کی باید با نمایش مصرف مشروباتِ الکلی، سیگار و دخترانِ قبل از یک انقلابِ فرهنگی بیننده را با توجیهِ فرار رو به جلو فریب دهیم؟. این عینِ واپسگرایی است. اگر قرار بوده کنارِ روضه حضرت عباس، صدای کاباره بیاید اصلاً چرا فرهنگ ما یک انقلابِ تفکری را شامل شده؟ این سریال، در قسمتی که دیدهام، فارغ از یک سری شُبهاتِ فرهنگی و شرعیِ موجود، گرایشی به قبل از یک انقلابِ فکری و فرهنگی دارد که این چند سالِ اخیر بارها در سینما و شبکه نمایش خانگی دیدهایم و...
برای مطالعهی متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/mag/?p=25626
برای مشاهدهی ویدئوی مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.
https://aparat.com/v/rpmm977
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.