مینویسم...
مینویسم...
برای قلبی که شکست...
ودستی که دیگرتوان نوشتن ندارد...
مینویسم..
ازسرابی که همه هستی ام را به یغما برد...
و از طوفانی که خانه آرزوهایم راویران ساخت...
مینویسم...
ازبغض..
ازسکوت..
ازهرآنچه باید بشکند..
مینویسم...
از دردهای التیام نیافته...
ازبغض های بی صداشکسته...
مینویسم...
ازتنهایی...
ازبی کسی...
برای قلبی که شکست...
ودستی که دیگرتوان نوشتن ندارد...
مینویسم..
ازسرابی که همه هستی ام را به یغما برد...
و از طوفانی که خانه آرزوهایم راویران ساخت...
مینویسم...
ازبغض..
ازسکوت..
ازهرآنچه باید بشکند..
مینویسم...
از دردهای التیام نیافته...
ازبغض های بی صداشکسته...
مینویسم...
ازتنهایی...
ازبی کسی...
۲.۸k
۰۳ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.