بعضی وقتا⏰ ،بعضی شبا✨ ،آخرای شب که میشه⌛ ،میری رو تخت تا
بعضی وقتا⏰ ،بعضی شبا✨ ،آخرای شب که میشه⌛ ،میری رو تخت تا بخوابی و همراه همیشگیتم با خودت میبری کسی که همیشه آرومت کرده ⬅ 📱
برقو خاموش میکنی و رو تخت دراز میکشی و گوشیو میگیری دستت .تلگرام و باهمو همه رو چک میکنی اما...خالی از هیچ اثری از عشقت✖
وقتی میبینی هیچ پیامی نیس بدجوری دلت میگیره💔 .
دوباره مثل هر شب میری تو فکر دوباره آغوشتو برای غصه باز میکنی ♥ دوباره چشماتو دریای اشک میکنی💧 💧 دوباره ذهنتو دنیای درد وفکر میکنی🌑 .
دوباره ...دنیای آخرشب ،دنیای غصه و درد، دنیای فکر و خیال،دنیای آهنگ و اشک...شروع میشه ...
میری تو فکر و به هممه چی فکر میکنی جالبه،هرشب از اول همه چیو مرور میکنی و بازم انتهاش فقط به اشک ختم میشه .
تو همین دنیای اخرشب🕐 ...اشکامون خیلی گستاخ میشن بی اجازه و بی اراده از دریای عمیق 💧 چشمای قرمزت سرازیر میشن ...
اون موقع هییچی نمیفهمی ...گیج و منگی تو ی دنیای دیگه ای .فقط ی چی یادت میاد فقط پلی کردن اهنگا...
اهنگا رو پلی میکنی و میری ی دنیای دیگ دور از اینجا ..دنیای افکار.
بعد یکی دوساعت که از اون دنیا میای بیرون ...میبینی بالشت خیسه...
میدونی دوباره اشکات گستاخ شدن.
اشک میریزی واس خاطر نبودناش ،واس خاطر تنها گذاشتناش ،واس خاطر بی محلی هاش...
واس خاطر دنیای خودت که داغون شد ، واسه تنهاییات واسه """گذشتت"""
ساعت قریب به ۳یا ۴صبحه ...یکمی حالت بهتره...اما هنوزم افکارلعنتی ولت نمیکنن نسلی هستیم که ی مشت اهنگ و گوشی و هندزفری شده رفیق تنهاییامون .نسلی شدیم که حرمت عشقو نگه نداشتیم.یعنی نگه نداشتن.
نسلی شدیم که همه زیرچشا سیاهه.
نسلی شدیم که ....
نفس بانو
برقو خاموش میکنی و رو تخت دراز میکشی و گوشیو میگیری دستت .تلگرام و باهمو همه رو چک میکنی اما...خالی از هیچ اثری از عشقت✖
وقتی میبینی هیچ پیامی نیس بدجوری دلت میگیره💔 .
دوباره مثل هر شب میری تو فکر دوباره آغوشتو برای غصه باز میکنی ♥ دوباره چشماتو دریای اشک میکنی💧 💧 دوباره ذهنتو دنیای درد وفکر میکنی🌑 .
دوباره ...دنیای آخرشب ،دنیای غصه و درد، دنیای فکر و خیال،دنیای آهنگ و اشک...شروع میشه ...
میری تو فکر و به هممه چی فکر میکنی جالبه،هرشب از اول همه چیو مرور میکنی و بازم انتهاش فقط به اشک ختم میشه .
تو همین دنیای اخرشب🕐 ...اشکامون خیلی گستاخ میشن بی اجازه و بی اراده از دریای عمیق 💧 چشمای قرمزت سرازیر میشن ...
اون موقع هییچی نمیفهمی ...گیج و منگی تو ی دنیای دیگه ای .فقط ی چی یادت میاد فقط پلی کردن اهنگا...
اهنگا رو پلی میکنی و میری ی دنیای دیگ دور از اینجا ..دنیای افکار.
بعد یکی دوساعت که از اون دنیا میای بیرون ...میبینی بالشت خیسه...
میدونی دوباره اشکات گستاخ شدن.
اشک میریزی واس خاطر نبودناش ،واس خاطر تنها گذاشتناش ،واس خاطر بی محلی هاش...
واس خاطر دنیای خودت که داغون شد ، واسه تنهاییات واسه """گذشتت"""
ساعت قریب به ۳یا ۴صبحه ...یکمی حالت بهتره...اما هنوزم افکارلعنتی ولت نمیکنن نسلی هستیم که ی مشت اهنگ و گوشی و هندزفری شده رفیق تنهاییامون .نسلی شدیم که حرمت عشقو نگه نداشتیم.یعنی نگه نداشتن.
نسلی شدیم که همه زیرچشا سیاهه.
نسلی شدیم که ....
نفس بانو
۲.۳k
۲۵ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.