شاه شــطرنج منی با رخ مـاهت چکنم؟
شاه شــطرنج منی با رخ مـاهت چکنم؟
با سپید دل و چشـمان سیاهت چـکنم؟
تا ابـد در دلـی و گاه به گاهی دیــده
این هـمه زیر و بم گاه به گاهت چکـنم؟
سپه حسن تو از تاب غــزل بیرون است
من وامانده به اوصاف سپاهت چـکنم؟
عالمی خاطر چشمان تو را می خـواهند
من و یک عالمه ای خاطره خواهت چکنم؟
بزم خورشیدی و دل طاقت دیدارت نیست
در شبم با طپش صبح پـگاهت چه کـنم؟
یوسفم تشنه وصحراهمه گرگ آلوده است
گر پناهم نـشود گـوشه ی چاهت چکنم؟
روزها رفته و در فاصـله هایت سالی است
وای با روز و شب وهفـته وماهت چه کنم؟؟
چهره ی ماه تو تا جلوه گر برکه ی ماست
در مـدار تو بیایم سر راهت چه کـنم؟
با سپید دل و چشـمان سیاهت چـکنم؟
تا ابـد در دلـی و گاه به گاهی دیــده
این هـمه زیر و بم گاه به گاهت چکـنم؟
سپه حسن تو از تاب غــزل بیرون است
من وامانده به اوصاف سپاهت چـکنم؟
عالمی خاطر چشمان تو را می خـواهند
من و یک عالمه ای خاطره خواهت چکنم؟
بزم خورشیدی و دل طاقت دیدارت نیست
در شبم با طپش صبح پـگاهت چه کـنم؟
یوسفم تشنه وصحراهمه گرگ آلوده است
گر پناهم نـشود گـوشه ی چاهت چکنم؟
روزها رفته و در فاصـله هایت سالی است
وای با روز و شب وهفـته وماهت چه کنم؟؟
چهره ی ماه تو تا جلوه گر برکه ی ماست
در مـدار تو بیایم سر راهت چه کـنم؟
۱.۶k
۰۸ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.