یک بار در خیابان به همراه همسرم بودم که دیدم آقا مهدی یک
یک بار در خیابان به همراه همسرم بودم که دیدم آقا مهدی یک جاروی بزرگ شهرداری دستش گرفته و دارد خیابان را جارو می زند. علت را که جویا شدم گفت که پشت نیسانش بار شیشه داشته ، موقع حرکت، شیشه ها شکسته و خرد شده اند. کف خیابان ریخته اند.
من به آقا مهدی گفتم: ولش کن ! آبرومون می ره، خود شهرداری میاد تمیز می کنه ولی به حرفم توجهی نکرد و بعد از اینکه خیلی اصرار کردم،
گفت: اگه این شیشه ها توی لاستیک ماشین مردم فرو بره، #حقالناس گردنمه و فردای قیامت آبرومون می ره."
#شهیـدمهـدےقاضےخانے
#خاکیان_خدایی
من به آقا مهدی گفتم: ولش کن ! آبرومون می ره، خود شهرداری میاد تمیز می کنه ولی به حرفم توجهی نکرد و بعد از اینکه خیلی اصرار کردم،
گفت: اگه این شیشه ها توی لاستیک ماشین مردم فرو بره، #حقالناس گردنمه و فردای قیامت آبرومون می ره."
#شهیـدمهـدےقاضےخانے
#خاکیان_خدایی
۶۲۴
۱۷ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.