رنج را نمی شود کشید

رنج را نمی شود کشید
اگر میشد
تصویر خودم را می‌کشیدم
با خنده ی پررنگی بر لب، و چشم هایی که اندازه ی همه ی ابرها گریسته...
و بعد پاکش میکردم، مچاله اش میکردم
دور می انداختم و تمام میشد‌.
اما
رنج کشیدنی نیست!
رنج تا مغز استخوان
حس کردنی ست ...

#فرشته_رضایی
دیدگاه ها (۱)

چه تکلیف سنگـینی است بلا تکـلیفی وقتی نـــــمیدانمدارمـــت ی...

‌که تو، شمال و جنوب و شرق و غربِ منی... کفایت نمیکند!این روز...

من کسی راکه در تسخیر آرزوی ناممکن است،دوست دارم.

پارت ۲

روانی منp44

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط