دوست داشتن را آن رفیق مجاز بمن

دوست داشتن را آن رفیق مجازے بمن
آموخت او ڪہ نہ با رنگ صدایم
آشناست نہ برق نگاهم و
نہ گرمی دستانم.....

بی هیچ چشمداشتی احوالم را میپرسد
و بــہ انتظار ســلام دوبــاره ام
مینشیند تا خلوت ایــن دل
زنگار گرفتہ را با کلمات
پر محبتش بشکند

اوهمان است ڪہ صدایش بادل خاموشم
هم آهنگ است دوستش دارم بہ اندازه
ذره ذره تنهایم و نهایت احساس
خشڪیده ام و او همان است
ڪه به دل ساده ام فهماند
و دوست داشتن چقدر
زیباست!!!!

‎‌‌
دیدگاه ها (۲۹)

دوست داشتن را آن رفیق مجازے بمن آموخت او ڪہ نہ با رنگ صدای...

دوست داشتن را آن رفیق مجازے بمن آموخت او ڪہ نہ با رنگ صدای...

دوست داشتن را آن رفیق مجازے بمن آموخت او ڪہ نہ با رنگ صدای...

دوست داشتن را آن رفیق مجازے بمن آموخت او ڪہ نہ با رنگ صدای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط