پادشاهی به کشتن بیگناهی فرمان داد. گفت: ای ملک به موجب خش
دوران بقا چو باد صحرا بگذشت
تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت
پنداشت ستمگر که جفا بر ما کرد
در گردن او بماند و بر ما بگذشت
ملک را نصیحت او سودمند آمد و از سر خون او در گذشت.
#بزه : گناه، معصیت ، جرم ، جنایت
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان. #بخون
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.