سناریو (۱)
سناریو (۱)
وقتی تورو با ی پسر دیگ میبینن
نامی:ناراحت میشه و از اونجا میرع
جین:مگه جذاب تر من هم بوده ا.ت چطور تونستی بهم خیانت کنی؟
شوگا:*ب پشمشم نی*
جیهوپ:اوم فردا بیا دادگاه
جیمین:*دخل پسره رو میاره و از خونه پرتت میکنه بیرون*
تهیونگ:*یونتانو از تو خونه بر میداره و میزاره میره *
جونگ کوک : من چی برات کم گذاشتم کتشو برمیداره و میره بیرون ( همین بود غیرتی بودنت ؟ 😅)
♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
سناریو (۲)
وقتی داری اشپزی میکنی
نامی:*خونه نی*
جین:اععااااااااا واییی ا.ت غذا میپزههههه بدون من یا کتاب راهنمااااا حالا نسوزونی
شوگا:اوم اورین ولی حواست باشه اگه غذا سوخته باشع ع خونه پرتت میکنه بیرون
جیهوپ: عه سانشاینم داری غذا میپزی هاییییی
جیمین: ی جشن بدهکاریم🗿👍🏼
تهیونگ:یونتاننننن ننت داره غذا میپزههههه
کوک : خیلیی ممنونم واقعا گشنه بودممممم
ولی چرا انقدر شوره ؟
♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
سناریو (۳)
وقتی دعواتون میشه و از خونه میزاری میری
نامی:*خعلی نگرانته*
جین:*پشیمونه*
شوگا:* نه زنگ میزنه ن سراغتو میگرع میخاد بدونی دعوا با شوگا ینی چی👍🏼🗿*
جیهوپ:*زنگ میزنه بت و عذر خواهی میکنه*
جیمین:*ب پشمشم نی*
تهیونگ:*با یونتان میاد دنبالت*
کوک : هقق اشتباه کردم لطفا هقق برگرد
♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
سناریو (۴)
وقتی فیلم ترسناک میزاری و با هم نگاه میکنید
نامجون🐨 : قبل از شروع فیلم بغلت میکنه 💞
جین: از ترس میاد بغلت
شوگا: انقدر فیلم ترسناک دیده ک دیگه این چیزا براش عادی شده
(شوگا: ا/ت خداییش این چیش ترسناک بود😐؟!)
جیهوپ: خونه باباتم فیلم ترسناک نگاه میکردی ؟
جیمین: هیجان زده بهت خیره میشه و میگه من عاشق فیلم ترسناکم 😈
تهیونگ: این الان چجور فیلمیه نگا میکنی نمیترسی نصب شبی ؟
جونگ کوک: بهت میگه هر وقت ترسیدی کافیه بیای بغلم و چشمات رو ببندی💖
وقتی تورو با ی پسر دیگ میبینن
نامی:ناراحت میشه و از اونجا میرع
جین:مگه جذاب تر من هم بوده ا.ت چطور تونستی بهم خیانت کنی؟
شوگا:*ب پشمشم نی*
جیهوپ:اوم فردا بیا دادگاه
جیمین:*دخل پسره رو میاره و از خونه پرتت میکنه بیرون*
تهیونگ:*یونتانو از تو خونه بر میداره و میزاره میره *
جونگ کوک : من چی برات کم گذاشتم کتشو برمیداره و میره بیرون ( همین بود غیرتی بودنت ؟ 😅)
♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
سناریو (۲)
وقتی داری اشپزی میکنی
نامی:*خونه نی*
جین:اععااااااااا واییی ا.ت غذا میپزههههه بدون من یا کتاب راهنمااااا حالا نسوزونی
شوگا:اوم اورین ولی حواست باشه اگه غذا سوخته باشع ع خونه پرتت میکنه بیرون
جیهوپ: عه سانشاینم داری غذا میپزی هاییییی
جیمین: ی جشن بدهکاریم🗿👍🏼
تهیونگ:یونتاننننن ننت داره غذا میپزههههه
کوک : خیلیی ممنونم واقعا گشنه بودممممم
ولی چرا انقدر شوره ؟
♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
سناریو (۳)
وقتی دعواتون میشه و از خونه میزاری میری
نامی:*خعلی نگرانته*
جین:*پشیمونه*
شوگا:* نه زنگ میزنه ن سراغتو میگرع میخاد بدونی دعوا با شوگا ینی چی👍🏼🗿*
جیهوپ:*زنگ میزنه بت و عذر خواهی میکنه*
جیمین:*ب پشمشم نی*
تهیونگ:*با یونتان میاد دنبالت*
کوک : هقق اشتباه کردم لطفا هقق برگرد
♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
سناریو (۴)
وقتی فیلم ترسناک میزاری و با هم نگاه میکنید
نامجون🐨 : قبل از شروع فیلم بغلت میکنه 💞
جین: از ترس میاد بغلت
شوگا: انقدر فیلم ترسناک دیده ک دیگه این چیزا براش عادی شده
(شوگا: ا/ت خداییش این چیش ترسناک بود😐؟!)
جیهوپ: خونه باباتم فیلم ترسناک نگاه میکردی ؟
جیمین: هیجان زده بهت خیره میشه و میگه من عاشق فیلم ترسناکم 😈
تهیونگ: این الان چجور فیلمیه نگا میکنی نمیترسی نصب شبی ؟
جونگ کوک: بهت میگه هر وقت ترسیدی کافیه بیای بغلم و چشمات رو ببندی💖
۷۹.۳k
۰۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.