منتظرت بودم
شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده ناکامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم
آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم
وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم
بودم همه شب دیده به ره تا به سحرگاه
ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه
غمها به سر آمد
زنگ غم دوران
از دل بزدودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم
پیش گلها شاد و شیدا میخرامید آن قامت موزونت
فتنه دوران دیده تو از دل و جان من شده مفتونت
در آن عشق و جنون مفتون تو بودم
اکنون از دل من بشنو تو سرودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم...
باده ناکامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم
آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم
وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم
بودم همه شب دیده به ره تا به سحرگاه
ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه
غمها به سر آمد
زنگ غم دوران
از دل بزدودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم
پیش گلها شاد و شیدا میخرامید آن قامت موزونت
فتنه دوران دیده تو از دل و جان من شده مفتونت
در آن عشق و جنون مفتون تو بودم
اکنون از دل من بشنو تو سرودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم...
۲۵.۰k
۲۹ مرداد ۱۴۰۰