نم باران نشسته روی شعرمدفترم یعنی
نم باران نشسته روی شعرم,دفترم یعنی...
نمی بینم تو را ابری ست در چشم تَرم یعنی...
سرم داغ است یک کوره تبم، انگار خورشیدم...
فقط یکریز می گردد جهان دورِ سرم یعنی...
تو را از من جدا کردند و پشت میله ها ماندم...
تمام هستی ام نابود شد،بال و پرم یعنی...
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم...
اذان گفتند و من کاری نکردم کافرم یعنی ؟
اگر ده سال بر می گشتم از امروز می دیدی...
که من هم شور دارم عاشقی را از بَرَم یعنی...
تن تو موطن من بوده پس در سینه پنهان کن..
پس از من آنچه می ماند بجا؛ خاکسترم یعنی...
نشستم چای خوردم ، شعر گفتم،شاملو خواندم...
اگر منظورت این ها بود...
""خوبم ... بهترم یعنی ""
#مهدی_فرجی
نمی بینم تو را ابری ست در چشم تَرم یعنی...
سرم داغ است یک کوره تبم، انگار خورشیدم...
فقط یکریز می گردد جهان دورِ سرم یعنی...
تو را از من جدا کردند و پشت میله ها ماندم...
تمام هستی ام نابود شد،بال و پرم یعنی...
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم...
اذان گفتند و من کاری نکردم کافرم یعنی ؟
اگر ده سال بر می گشتم از امروز می دیدی...
که من هم شور دارم عاشقی را از بَرَم یعنی...
تن تو موطن من بوده پس در سینه پنهان کن..
پس از من آنچه می ماند بجا؛ خاکسترم یعنی...
نشستم چای خوردم ، شعر گفتم،شاملو خواندم...
اگر منظورت این ها بود...
""خوبم ... بهترم یعنی ""
#مهدی_فرجی
- ۲.۲k
- ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط