اللهم.عجل.لولیک.الفرج
به نام خدا 🌹
میخواهم از شهید پر افتخاری به نام ناصر نعمتی برای شما عزیزان بگویم ناصر 17 سال داشت که از طرف مدرسه اش گفتند هر کس که می خواهد به جبهه برود از پدر و مادر خود رضایت بگیرد پدر ناصر در جبهه بود و او مجبور بود که از مادرش رضایت بگیرد او به مادرش ماجرا را گفت مادرش قبول نکرد
او به مادرش گفت:[ بهتره من برم جبهه و بابا برگرده تا این سه تا دختر هم تنها نمونن.] او بعد چند ماه مادرش را راضی کرد و به جبهه رفت آنجا با پدرش باهم بودند تا وقتی که پدرش به مرخصی آمد ❤️ و بعد از چند روز که پدر در مرخصی بود خبر شهادت ناصر رسید 😭❤️🌹
بعد چند سال پدر و مادر ناصر هم آسمانی شدند 😭
#شهیدانه🕊️
میخواهم از شهید پر افتخاری به نام ناصر نعمتی برای شما عزیزان بگویم ناصر 17 سال داشت که از طرف مدرسه اش گفتند هر کس که می خواهد به جبهه برود از پدر و مادر خود رضایت بگیرد پدر ناصر در جبهه بود و او مجبور بود که از مادرش رضایت بگیرد او به مادرش ماجرا را گفت مادرش قبول نکرد
او به مادرش گفت:[ بهتره من برم جبهه و بابا برگرده تا این سه تا دختر هم تنها نمونن.] او بعد چند ماه مادرش را راضی کرد و به جبهه رفت آنجا با پدرش باهم بودند تا وقتی که پدرش به مرخصی آمد ❤️ و بعد از چند روز که پدر در مرخصی بود خبر شهادت ناصر رسید 😭❤️🌹
بعد چند سال پدر و مادر ناصر هم آسمانی شدند 😭
#شهیدانه🕊️
- ۵۲۹
- ۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط