پارت 3سناریو دازای
پارت 3سناریو دازای
_______________________________________________________
دازای و ا/ت در حال فیلم ترسناک بودن که یک دفعه ا/ت تلویزیون رو خاموش کرد و رو به دازای کرد و گفت
ا/ت:عشقم میشه بریم بیرون حوصلم سر رفته
دازای سرشو به نشانه باشه تکون داد و رفتن بالا تا آماده بشن و برن بیرون ا/ت یه کراپ سبز و شروار لی مشکی پوشید با کتونی سفید و دازای هم لباس خودشو پوشید و به پایین راه افتادن و زدن بیرون از عمارت و سوار ماشین شدن
کل راه دازای دست ا/ت رو گرفته بود که دازای گفت:کجا بریم عشقم
ا/ت گفت:بریم شهر بازی
دازای هم قبول کرد و به سمت شهر بازی رفتن و اینکه وارد شهر بازی شدن ا/ت گفت:این اینو سوار شیم
دازای گفت:اوکی
و دازای دوتا بیلیت گرفت و سوار شدن
بعد از کلی وسایل سوار شدن کشنشون شد برا ی همین تصمیم گرفتن که برن و یه چیزی بخورند و رفتن به رستوران
_______________________________________________________
بچه ها لباس ا/ت رو براتون میزارم
_______________________________________________________
دازای و ا/ت در حال فیلم ترسناک بودن که یک دفعه ا/ت تلویزیون رو خاموش کرد و رو به دازای کرد و گفت
ا/ت:عشقم میشه بریم بیرون حوصلم سر رفته
دازای سرشو به نشانه باشه تکون داد و رفتن بالا تا آماده بشن و برن بیرون ا/ت یه کراپ سبز و شروار لی مشکی پوشید با کتونی سفید و دازای هم لباس خودشو پوشید و به پایین راه افتادن و زدن بیرون از عمارت و سوار ماشین شدن
کل راه دازای دست ا/ت رو گرفته بود که دازای گفت:کجا بریم عشقم
ا/ت گفت:بریم شهر بازی
دازای هم قبول کرد و به سمت شهر بازی رفتن و اینکه وارد شهر بازی شدن ا/ت گفت:این اینو سوار شیم
دازای گفت:اوکی
و دازای دوتا بیلیت گرفت و سوار شدن
بعد از کلی وسایل سوار شدن کشنشون شد برا ی همین تصمیم گرفتن که برن و یه چیزی بخورند و رفتن به رستوران
_______________________________________________________
بچه ها لباس ا/ت رو براتون میزارم
۴.۵k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.