آب و آتش پارت۶

اجازه ورود گرفتن و وارد شدن تعظیم بلند بالا برای رئیس
‌موری بله حواس رایلا حتما بوده وگرنه حتما چویا دیرش میشد و مأموریت دیر انجام میشد:خوش آمدید اینم پرونده مأموریت است تا شب انجام شده باشه
‌چویا/رایلا بله بازم همینجوری گفت: چشم موری ساما
رفتن بیرون و انجام مأموریت خیلی وقت نگرفت ازشون حتی رسیدن که گزارش هم بنویسند
به حساب چویا رفتن به بار همیشگی چویا
مسابقه گذاشتن که هر کی بیشتر خورد و مست نشد
بازنده باید یک روز کامل در اختیار برنده باشه
چویا برد و رایلا بازنده بود
چویا جان گفت که رایلا باید حساب کنه خب دختر رئیس مافیا بود پس به حساب باباش زده بود این دو کل شب را توی خیابان های یوکوهاما پرسه می‌ زدند و به هر کسی که می‌شناختند بد و بیراه می گفتند آنقدر خسته بودند که در پارک خوابشان برد
(صبح)
هردو توی اتاق بودن با رنگ قرمز و آبی اول چویا بیدار شد وقتی بلند شد تخت را تکان داد و باعث شد که رایلا بیدار شود
رایلا: نمی تونی مثل آدم بیدار بشی
چویا: اوی اوی با من درست حرف بزن چشم شرابی
رایلا: اگه درست حرف نزنم وی خوای چیکار کنی
چویا( خودش رو به رایلا نزدیک کرد): این کار رو انجام میدم

ببخشید دیر دادم درگیری داشتم ولی امیدوارم که خوب شده باشه

#بانگو_استری_داگز #بانگو_استری_داگز #چویا_ناکاهارا #فن-فیک #سناریو #انیمه #مانگا