بزن که سوز دل من به سازمیگویی
بزن که سوز دل من به سازمیگویی
ز ساز دل چه شنیدی که باز میگویی
مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز
به گوش دل سخنی دلنواز می گویی
مگر حکایت پروانه میکنی با شمع
که شرح قصه به سوز و گداز می گویی
به یاد تیشه فرهاد و موکب شیرین
گهی ز شور و که از شاهناز میگویی
کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد
بزن که در دل این پرده راز می گویی...
#استادشهریار
ز ساز دل چه شنیدی که باز میگویی
مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز
به گوش دل سخنی دلنواز می گویی
مگر حکایت پروانه میکنی با شمع
که شرح قصه به سوز و گداز می گویی
به یاد تیشه فرهاد و موکب شیرین
گهی ز شور و که از شاهناز میگویی
کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد
بزن که در دل این پرده راز می گویی...
#استادشهریار
۶.۰k
۱۶ شهریور ۱۴۰۰